وقتی به دالان سایهدار و خنك راستهی بازار كهنهی قم وارد میشوید، فكر میكنید خلوتی بازار بهخاطر سر ظهر آمدن است؛ اما واقعیت این است كه بیشتر حجرهها و مغازههای این بازار از سالها پیش تعطیل شده و قفل درهای چهار لنگه و چوبی حجرهها و دالانها سالهاست با كلید آشنا نشدهاند
بازار قم مانند همهی بازارهای قدیمی، در جریان تحولات شهری و نوسازیهای بیملاحظه، با یك خیابان از وسط به دو نیم تقسیم شده و سالهاست كه قمیها یك بازار قدیم و یك بازار جدید، با دنیاهایی متفاوت و دور از هم دارند. سالهاست اگر مردم كاری نداشته باشند و مسیرشان نخورد، سمت بازار كهنه نمیروند و بیشتر مایحتاج عمومی مردم در همان بازار جدید، با جنسهای چینی تأمین میشود.
قمیها هم مانند مردم بیشتر شهرهای ایران، شناخت و آگاهی كافی از بافت تاریخی شهرشان ندارند. اغلب آنها بخشهای تاریخی شهرشان را با بافت فرسوده و از دست رفتهاش كه حالا كاربریای بهجز انبار و كارگاه ندارد، یكی میدانند كه اگر همین كاربری هم نبود، شاید سالها پیش بافت تاریخی قم خراب میشد تا دست و پاگیر هم نباشد.
كارگاههای چوببری، جاروسازی، زغالسازی، گنجهسازی، رنگرزی و ... كه در شهر، فضای زیادی میخواهند بهراحتی در بازار كهنهی قم و كاروانسراهای قاجاری ثبت ملی شدهی آن قرار گرفتهاند و هیچ كسی مالك خصوصی آنها را دربارهی این شرایط توجیه نكرده است. در حاشیهی بازار بهوفور مغازهها و كارگاههایی دیده میشود كه سر یا تهشان به یك كاروانسرا، سرای قدیمی یا آبانباری دیدنی و تاریخی و البته آسیبدیده میرسد كه حالا فقط برشی كوتاه از دیوار، ورودی، مناره یا بادگیر آنها شاید برای یادآوری گوشهای از تاریخ، باقی مانده است.
بسیاری از حجرههای راستهی بازار كهنهی قم این روزها به ساخت وسایل سادهی چوبی مانند میز و نیمكت، دستهبیل، كلنگ، گنجهها و قفسههای پرندههای خانگی، تعداد محدودی رنگرزی كه در حال انقراض هستند، تعدادی عطاری و مغازههایی برای اجاره دادن لوازم مربوط به مراسمی مانند تعزیه اختصاص یافته است، اما مغازهدارهای پیر و خستهی آنها برنامهای برای آیندهی حجرههای خود ندارند.
براساس دلگویههای برخی از پیرمردهای كهنهنشین، شرایط عمومی و ظاهری كهنهبازار قم نشان میدهد كه در پایان عمر آخرین پیرمردهای این بازار، عمر این بازار هم تمام خواهد شد، چون بسیاری از پیرمردها امیدی برای اداره شدن این مغازهها توسط فرزندانشان یا اجارهی آنها توسط دیگران و حتی افغانهایی كه حالا فقط كارگر هستند، ندارند.
پیرمردهای كهنهبازار قم در چند دههی گذشته با دنیای جدید ارتباط برقرار نكرده و در همان دهههای 40 و 50 باقی ماندهاند؛ این روحیه را بهخوبی در عكسها، اعلامیهها، تراكتهای انتخاباتی، یادبودهای مراجع تقلید، عكس شهدای آن سالها و حتا عكس شهید رجایی میتوان دید كه تمامقد و بدون پاره شدن روی دیوارهای كهنهبازار جایشان خوش است.
در و دیوارهای دالان اصلی كهنهبازار، سقفها، درهای حجرهها و حتا سیمها و كابلهای برق و تلفن میگویند كه دست كم از دههی 60 تا كنون هیچ دستی برای تغییر و عوض شدن به سمتشان دراز نشده و ریزشهای دیوار و سقفها و پوستههای قطور و بزرگ روی سقف و همچنین سوختگیهایی كه برای امسال و پارسال نیستند، همه و همه گویای نبودن رسیدگی به این بازار در سالها یا دهههای اخیر است. البته نباید همهچیز را گردن مسۆولان انداخت، چراكه به نظر میرسد بازاریها هم چندان رغبتی برای این تغییر و تحول نداشتهاند و دوست دارند در همان سالها باقی بمانند.
فضاهای تاریخی بازار كه توسط سازمان میراث فرهنگی در سالهای گذشته ثبت شده، آنقدر در احاطهی انبار الوارها و چوبهای مختلف، آهنآلات و كارتنهای كوچك و بزرگ كالا است كه دیگر دیده نمیشود و آنقدر كه عنوان �انبار� در این بازار ارزش دارد، اینكه تكهای از تاریخ است، بهایی ندارد. فضای حاشیهیی كهنهبازار قم با بادگیرهای بلند و باریك، تیمچههای قدیمی، مساجد و طاقهای مورب و كشیده، این روزها تنها هستند و این نشانههای تمامقد تاریخ شهر قم زیر بار روزمرگی كمر خم كردهاند.
دامنهی خوردگی كهنهبازار قم بهعنوان آخرین بازمانده در بافت تاریخی قم، از حاشیهی بازار كهنه و اطراف حرم پا را فراتر گذاشته و در حال گسترش است. بسیاری از این فضاها شامل كاروانسراها، تیمچهها، بادگیرها و ... حتا در فهرست آثار ملی ثبت هم شدهاند، اما در حال حاضر بخشهای ناچیزی از آنها باقی مانده است.