بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي هند كشور هفتاد و دو مذهب سفر مورد نظر ما تور مثلث طلایی هند (دهلی – آگرا و جیپور) به مدت 7 شب و 8 روز بود .
سه شنبه 26 ارديبهشت1391
دهلي
ساعت 6:00 صبح به همراه خانواده با هواپیمایی ماهان از فرودگاه امام خمینی تهران به سمت دهلي پرواز كرديم و ساعت 10:00 به وقت محلي رسيديم . پرواز بدون تاخير بود و مدت آن حدودا 3ساعت بود . پرواز خوب و آرومي داشتيم و پذيرايي هم خوب بود، اينم بگم كه كشور هند يك ساعت با ما اختلاف ساعت داره يعني يك ساعت جلوترند. فرودگاه بین المللی ایندیرا گاندی در 16 کیلومتری جنوب غربی دهلی نو واقع شده وبزرگترین فرودگاه هند و آسیای جنوب شرقی محسوب شده و ظاهراً ظرفیت جابجایی 46 میلیون مسافر رو داره .فرودگاه دارای 3 ترمینال بزرگه که ترمینال شماره 1 آن مخصوص پروازهای داخلیه .در مجموع فرودگاهی تمیز و دارای همه گونه امکانات وخدمات می باشد. در بالای هرGate شماره گیت ها با نماد دست و انگشت به صورت مجسمه های فلزی بزرگی ساخته شده كه خيلي قشنگ و زيبا بود.توي هواپيما يه برگه كاغذ بهمون دادن كه بايد پر ميكرديم و تو فرودگاه تحويل ميداديم. بعد از گرفتن ساك و چمدانها وعوض كردن دلارهامون با روپيه هند ، از فرودگاه خارج شديم. بايد بگم كه هند هم از جمله كشورهاييه كه بوي خاصي داره نمي دونم شايد به خاطر آب و هوا يا تغذيه مردمانش باشه ،از طرفي رطوبت هوا هم در شبه قاره هند زياده و شما همين كه وارد فرودگاه مي شيد اين بو رو حس ميكنيد ولي نگران نباشيد خيلي زود عادت ميكنيد و ديگه براتون آزار دهنده نيست. وارد اتوبوس كه شدیم با حلقه های گل زرد ونارنجی که به گردنمان انداختند ازمون استقبال شد ، هندی ها مردمان ساده وخونگرم و شاد و آرامي هستند. هتل مورد نظرما يك هتل 4 ستاره بود كه حدود 30 كيلومتر خارج از شهر دهلي قرار داشت،تور ليدرمون( كه يه جوان هندي مسلمان به نام احسان و دانشجوي دكتراي تاريخ بود و فارسي هم خيلي خوب صحبت ميكرد) پيشنهاد كرد كه اول براي صرف ناهار به مك دونالد بريم و بعد بازديد از منار قطب رو داشته باشيم و سپس براي اقامت به هتل بريم. بالاخره به رستوران مک دونالد رسيديم، توي يه محله در به داغون قرار داشت. يه ساندويچ كوچولو خورديم كه هيچ كس سير نشد.تا يادم نرفته بگم كه مك دونالد آنجا فقط مرغ و ماهي داره و يه سري همبرگر هاي گياهي بدون گوشت وبا سبزيجات (يه چيزي شبيه كوكو سيب زميني خودمون) هست و اصلا از گوشت قرمز خبري نيست و تازه كيفييت مك دونالد هند از ساير كشورها پايين تره.
منار قطب
بعد از اون ناهار سنگين ! برای دیدن منار قطب رفتیم ، اين منار جزو اولین بناهای عظیم هند و از نمونههای بارز معماری هندو-اسلامی است. منارقطب در واقع مجموعه اي است كه شامل مسجد قوة الاسلام و موَذن خانهٔ آن است. در واقع از اولين عبادتگاه هاي مسلمانان در هند به شمار مي رود.اين مجموعه در سال ۱۱۹۹ ميلادي توسط قطبالدین ایبک در جنوب شهر دهلی و بر روی خرابههای تعداد زیادی از معابد مربوط به آئین جینیسم ساخته شده كه امروزه هنوز ستونها و بقایای آن معابد همراه با نقش و نگارهاي برجسته انسانی و... درون بخشهای مختلف مسجد بهچشم میخورند. اين مناركه به تقلید از «منار جام» افغانستان، ساخته شده در واقع به پنج طبقه تقسیم مي شود که در فاصله هر دو طبقه، ایوان مدوری بهصورت کمربند دور تا دور آنرا فراگرفته. در هر طبقه نيز کتیبههائی وجود دارد که آیاتي از قرآن و اسامی قطبالدین و دیگر پادشاهان و امرا بر روي آن نوشته شده. ارتفاع این منار عظیم ۷۲/۵ متره که بلندترین بنای آجری دنیا و بلندترین برج در هنده.در داخل منار تا آخرین طبقه امكان دسترسی از طريق پله موجوده .پیش از این امکان بازدید از داخل منار وجود داشت ولی الان بعد از چند مورد خودکشی، ورود به داخل منار و بالارفتن از آن برای عموم ممنوع شده. این بنا از سنگ ماسهای قرمز و قهوهای روشن و سنگ کوارتزی خاکستری ساخته شده و دو ردیف آن نیز با مرمر سفید ساخته شدهاست و تزئینات روی این منار بینظیر است. آنچه اين مجموعه را جذابتر میکند وجود یک ستون مرموز از فلزی ناشناختهاست که در صحن اصلی مسجد قرار دارد و مربوط به قرن چهارم یا پنجم میلادی است. این ستون فلزی از آلیاژ ناشناختهای ساخته شده که هرگز زنگ نمیزند و فرسوده نمیشود. بلندی این ستون فلزی 7/21 متر و وزن آن بیش از شش تن است و عامه مردم هند حلقه کردن دست از پشت، دور این ستون را خوش یمن میدانند. فضاي سبز اطراف منار قطب هم اكنون به صورت پارك بزرگي خودنمايي ميكند كه وجود سنجابها و پرندگاني شبيه مينا در لابلاي درختان آن زيبايي آن را دو چندان ميكند.
بعدش به سمت هتل حركت كرديم. هتل 4 ستاره premier inn ،يه ساختمون بلند 12 طبقه .هتل خوب و تميزي بود ولي در حد سه ستاره بود. بعد از مشخص شدن شماره اتاقها وسکنا گزیدن ساعت حدودا 19:30 شده بود ،همه خسته بودند چون شب قبل رو در فرودگاه امام خميني تهران سپري كرده بوديم، پس از صرف شام ، دوش گرفتيم و خوابيديم.
چهارشنبه 27 ارديبهشت
بازدید از مقبره گاندی
چهارشنبه صبح ساعت 8:30 بود که برای بازدید از مقبره گاندی رفتيم.در تمام مکان های مقدس هندو ها باید كفش تون رو دربياريد آنها پا برهنه بودن رو نوعي احترام ميدونن . مقبره گاندي هم جز يكي از همين مكانهاست چون براي گاندي احترام زيادي قائل هستند .توصيه ميكنم حتما جوراب همراه داشته باشيد تا كف پاتون كثيف نشه. گاندي ،رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند رو در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. ساده زیستی و صلح دوستی دو مشخصه اصلی گاندی بود که به دنیا معرفی شده. مقبره در محلی واقع شده که در سال 1948 جسد گاندی به خاکستر تبدیل شد. سکوی مرمر سیاه و ساده مقبره گاندی در مرکز چمنزاری آرام واقع شده. تنها تزیین مقبره، شمعهای کوچک متحرکی هستند که در اطراف آن قرار گرفتند. این قرار گرفتن در دل خاک و سادگی بیش از حد مقبره، یادآور زندگی خاکی و ساده گاندی است. این میدان سبز در خاک نشسته داراي آرامشی است که بیننده را به درنگ و تامل در آن فرا میخواند و صلح جو بودن گاندی را یادآوری میکند.
معبدی به نام "آکشاردهام"
(عكس ها مال دوربين خودم نيست چون امكان بردن دوربين به داخل رو نداشتيم)
سپس به سمت معبد بزرگ "آکشاردهام" رفتیم .اينو بگم كه اجازه حمل دوربين و چیزهاي ديگه رو نميدن(فقط پول ميتونيد ببريد).حتي بطري هاي آب معدني رو هم شماره گذاري ميكردن تا موقع خروج از معبد هر كي بطري خودش رو برداره و قاطي نشه. قبل از ورود به معبد همه رو بازرسي ميكردند چه توريست باشيد چه بومي. معبدخيلي بزرگ و زيبايي بود پر از مجسمه هاي سنگي ظریف كه معلوم بود كار دسته ،محوطه بسيار سر سبز و قشنگي داشت با يه استخر بزرگ در وسط حياط و كلي مجسمه حيوانات(فيل وگاو و طاووس و...) كه با دقت خاصي ساخته شده بود. اين معبد درواقع معبد يكي از رهبران هندوها به نام "سوامی نارایا " که مردم رو به زندگي سالم و درست دعوت میکرد. دركودكي يك روز باراني ترك خانه و ديار كرد و به تنهايي دور تا دور هند و جنگل ها گشت و به مردم فقير و بيمار كمك ميكردند تا بالاخره پس از تحمل رياضت ها و سختیهاي بسيار ، به تزكيه نفس دست پيدا كرد. آموزه های سوامي پر از اميد و زندگي بود. این معبد عظیم و واقعا شگفت انگیز با زحمات شبانه روزي 11 هزار نفر ساخته شده و در سال 2005 ساخت آن پايان يافت .جالب اينكه پيروان زيادي در كشورهاي مختلف جهان مانند آمريكا و انگليس وروسيه و ... دارد كه هر سال در سالروز تولد سوامي جشن بزرگي برپا ميشه و مشابه معبد آكشاردهام در ساير كشورهاي جهان هم ساخته شده. بازديد از اين معبد به اين صورت بود كه كه اول وارد اتاق هاي مختلفي مي شديم كه هر اتاق براي خودش داستاني داشت و در نهايت هر داستان ،يك درس. آموزه هاي مختلفي در اين آيين وجود دارد از "كارما" گرفته تا صداقت و درستي ،و اينكه دعا بايد براي ديگران باشد تا اثر داشته باشد نه براي خود و اينكه دنيايي بدون خشونت داشته باشيم (يعني حتي كشتار حيوانات براي استفاده از گوشت شان نيز محكوم است و...) در داخل معبد قايق هايي بود كه درون آب ولي بر روي ريل حركت ميكردن. اين قسمت در واقع مانند يه موزه مردم شناسي بود كه تاريخ تمدن هند ، اختراعات و اكتشافاتشون دانشمندان و فيلسوفان و پادشاهان را به صورت مجسمه يا ربات نشون ميداد، رو، از ساخت ابزار و ادوات جنگي ،آلات موسيقي،وسايل و تجهيزات پزشكي گرفته تا معماري هند و فلسفه پيدايش رقص يوگا. انصافا بسيار زيبا و هنرمندانه بود.معلوم بود كه سالها وقت و هزينه صرف شده. سپس وارد معبد اصلي شديم.براي ورود به آن بايد حتما بدون كفش باشيد.معبد در بالاي تعداد نسبتا زيادي پله قرار دارد، اين رو هم بگم كه سنگهاي كف از دو رنگ سفيد و مشكي يا سفيد و قرمزساخته شده .سفيد براي فصل تابستان چون خنك باشه و سنگ هاي رنگي و تيره براي فصل زمستان است تا گرم باشه ،ما اول اصلا نمي تونستيم پا برهنه راه بريم چون سنگها خيلي داغ بودند و پاهامون مي سوخت كه يكي از افراد محلي گفت بايد پاتون رو روي سنگهاي سفيد بگذاريد كه خنك هستند بعدش مشكل حل شد! واقعا به چه نكات ظريفي در ساخت اين معبد دقت شده.در داخل معبد يك مجسمه بزرگ از سوامي نارايا كه آب طلا كاري شده بود قرار داشت به اضافه كلي مجسمه خدايان ديگر،كريشنا،لكشمي،شيوا،آگني. درباره هندوها بايد بگم كه بت پرست نيستند و خدا رو مي پرستند ولي الهه هاي مختلفي دارند مثل راما،كريشنا و گانش (تجلی خدای ویشنو( و ... كه هر كدوم هم يه سواري خاص دارند مثل موش يا فيل.يكي خداي ثروت هست يكي خداي آفرينش و ....هندي ها گاو رو مقدس ميدونن چون ميگن كريشنا از شير گاو تغذيه كرده يا اعتقاد دارند كه هر وقت موش تو خونه بياد يعني پول مياد ،چون خداي ثروت سواري اش موش است.آموزه هاي هندوها تا حدي شبيه به آيين زرتشت مي باشد و آتش رو مقدس مي دانند. به تناسخ روح معتقد هستند براي همين به حيوانات بسيار احترام ميگذارن البته بايد بگم كه به دليل فقر و بي سوادي خرافات زيادي هم وارد آيين شون شده. هندي ها رقص رو مقدس ميدونن و از طريق اون به كائنات نزديك ميشن چون معتقدند كه نظام هستي همواره در حال حركت و رقصند،يوگا هم در واقع نوعي رقص عرفاني است كه با درون بدن وچاكراها ارتباط برقرار ميكنه. ازآنجا كه اجازه حمل دوربين عكاسي رو نمي دهند عكاساني هستند كه از شما عكس هاي خوب و قشنگ با كيفيت عالي و قيمت مناسب مي گيرند حتما از اين عكس ها بگيريد.در اين معبد يه مركز خريد هم بود كه از عسل ، چاي و پوشاك توش پيدا ميشد تا پوستر ،صنايع دستي ، كتاب و ساير محصولات فرهنگي.ولي بهترين سوغاتي كه از اينجا ميتونيد بخريد سي دي معبد آكشاردهامه كه توصيه ميكنم حتما بگيريد. در قسمتي از محوطه كه اين فروشگاه در آن بود يه بخشي هم وجود داشت كه دورتا دور آن انواع و اقسام رستورانهاي هندي با كلي ميزو صندلي در وسط قرار گرفته بود. زيبايي اين معبد غير قابل توصيفه،شك نكنيد كه صد البته ارزش ديدن داره. اصلا قابل مقايسه با ساير معابد هندوها نيست.(من خودم در مالزي معبد هندوها رفته بودم اولش فكر كردم كه شايد مثل همون باشه ولي اصلا قابل مقايسه نيست.) بعد از آن به يك مجتمع تجاری بزرگ رفتیم ، يه پاساژ مدرن پر ازاجناس ماركدار وكلي فروشگاه .يه مارك به نام PANTALLON هم بود كه قيمت هاي خوب و مناسبي داشت.البته ما چیزی نخریم و ناهار رو در آن پاساژ در يك رستوران ايتاليايي صرف كرديم. البته همه نوع رستوران و فست فود (KFC,..) اونجا وجود داشت.بعد از صرف چند ساعت وقت در پاساژ بعد از ظهر به سمت كاخ رياست جمهوري رفتيم.
کاخ ریاست جمهوری
دهلی از دو بخش دهلی قدیم وجدید بوجود آمده کاخ ریاست جمهوری،دفتر نخست وزير و اغلب وزارت خانه ها و ادارات دولتي در دهلی نو واقع شده اند . دهلي نو خیابانی بسیار سر سبز و مدرنه ،اين قسمت شهر اختلاف بسيار فاحشي با ساير قسمتهاي شهر داشت كاملا معلوم بود كه محل تردد مقامات سياسي هست. در میدان مركزي دهلي نو، دورتا دورش وزارت خانه ها ،و ساختمان مجلس و كاخ رياست جمهوري قرار داشت. دهلی نو توسط بریتانیا در دوران استعمار ایجاد شده. درباره هند بايد بگم كه 200 سال انگليسي ها بر اين سرزمين حكومت كردن و قبل ازآن نيز 400 سال در دست مغولها بود كه درآن پادشاهي ميكردن.(كه احتمالا علت عقب موندگي بسيار زياد كشورشون همينه). در راه بازگشت بر روي ديوار خانه ها پر از ميمون بود كه با خيال راحت در حال رفت و آمد و بازي بودند.
دروازه هند
دروازه هند "India Gate" بنای یاد بود است كه برای 90000 سرباز هندی ارتش بريتانيا که در طول جنگ جهانی اول کشته شده اند با استفاده از سنگ ماسه قرمز و گرانيت بنا شده(در سال 1391) و اسم همه سربازانی که در جنگ كشته شده بودن روی دیوار اون بنا حک شده بود.همیشه سربازانی به حالت احترام وخبردار در کنار آرامگاه ايستادند. این بنای با شکوه در واقع ساختماني است با ارتفاع 42 متر(درمحوطه شش گوشهای )به صورت یک میدان كه دروازه هند را دربر گرفته .این میدان وسیع محل مناسبی برای تفريح خانوادهها و گردشگران مختلف است. در ابتدا، مجسمه جرج پنجم پادشاه بریتانیا در زیر سایهبان کنونی در آستانه دروازه هند قرار داشت که پس از استقلال هند، این مجسمه با یادبودی از سرباز گمنام ارتش هند از جنس مرمر سیاه و بهصورت یک مشعل فروزان تعویض شد که به نام «شعله جاویدان سرباز» نامگذاری شده. پس از بازديد از دروازه هند، برنامه بعدي بازديد از مسجد جامع دهلي بود كه متاسفانه به دليل ضيق وقت و خستگي همسفرها(آخه توي تور ما افراد مسن هم زياد بودند) بازديد از آن ميسر نشد. در جمع بندي كلي دهلي شهري شلوغ، پرترافيك و بسيار كثيفه با جمعيتي در حدود 15 ميليون نفر، پر از انسانهاي فقير و گرسنه كه عمدتاً در خیابان ويا چادر و كپر زندگی میکنند. بيش از نيمي از مردم هند زاغهنشين و حتي فاقد امكانات ضروري و اوليه بهداشتي براي زندگي هستند. شما تو خيابون همه چي ممكنه ببينيد،يكي داره حموم ميكنه ،ديگري اصلاح ،و بچه هايي كه به صورت كاملا برهنه در حال بازي در خاك و خل هستند،بهداشت در سطح بسيار پاييني قرار دارد.(از خيابون به عنوان دستشويي استفاده ميكنند!) حواستون باشه يه موقع از دستفروش ها چيزي نخريد كه يه وقت مسموم نشيد.ممكنه روزاي اول حسابي تو ذوقتون بخوره ولي نگران نباشيد كه ارزش ديدن رو داره. موقع رد شدن از خيابون بايد خيلي مراقب باشيد چون همه ماشینها فرمونشون سمت راسته مثل انگليس.فروشندگان دوره گرد بسيار سمج هستند و دستفروش ها تا به زور به شما جنسي رو نفروشند دست بردار نيستند در واقع نوعي تكدي گري است تا كاسبي.واسه همين هر چقدر چونه بزنيد بازم كمه،باورتون نميشه بعضي وقتا حتي يه جنس رو تا يك دهم قيمت اوليه اون هم ميشه خريد. در هند زبان هاي هر ايالتي با ديگري بسيار فرق داره يعني فقط لهجه و گويش ها متفاوت نيستند، زبانها متفاوته ،ولي زبان رسمیه كشور انگلیسیه.
پنجشنبه 28 ارديبهشت
آگرا
ساعت 14:30 بود که بعد از صرف ناهار در مك دونالد با اتوبوس به سمت آگرا حرکت کردیم ، فاصله دهلي تا آگرا حدودا 200 كيلومتره .حتما الان پيشه خودتون ميگيد كه خب دو سه ساعته مي رسيم ولي نه .سرعت حركت در اكثر جاده هاي هند 60 كيلومتر در ساعته و تازه به هيچ عنوان هم از سرعت مجاز تجاوز نمي كنند. واسه همين حدود 6 تا 7 ساعت طول ميكشه. در بین راه در يك رستوران بين راهي تميز و شيك توقف داشتیم ،بر روي ديوار ميمونها اين طرف و آنطرف مي رفتن.در ضمن در يه گوشه اي از حياط هم رقص مارها رو ديديم. خوشبختانه سرويس هاي بهداشتي بين راهي در هند از سطح قابل قبولي از بهداشت برخوردار هستند.راستي تا يادم نرفته بگم كه داشتن همسفرهاي خوب تو اين تور واقعا غنيمت بود.خوشبختانه همسفرهای ما اکثراً آدم هاي شاد و خوش مشرب و شادی بودن که باعث شده بود اين لاك پشتي رفتن تو جاده رو زياد حس نكنيم. در اين سفر 8روزه شما 3روز کامل رو در راه بین اين سه شهر هستيد.( اتوبوس سواري زياد داره) واسه همين اينجاست كه آدم قدر داشتن همسفرهاي خوب رو مي دونه به خصوص در تورهاي گروهي. به آگرا شهر عشق و محبت ميگويند.شهر اگرا در غرب رودجمناواقع شده.عمران و آبادی این شهر از زمان اکبر شاه نوه بابر خان مغول شروع شد . ساخت قلعه های نظامی و باغهايی به سبک ایرانی ازاین جمله اند. در آگرا روبروي هتل ما يه پاساژ و مركز خريد به نام مكث بود كه قيمت هاي مناسبي داشت و حتي يه سينما هم بود.شب براي صرف شام همه با هم به PIZZA HUT رفتيم و يه پيتزاي كوچيك سبزيجات( البته فقط پنير و گوجه و پياز) خورديم. بيشتر شبيه نون و پنير و گوجه خودمان بود. طبق معمول هم هيچكس سير نشد. در هتل آگرا يه عروس هندي هم ديديم با ساري قرمز.خانوم هاي هندي هميشه از رنگ هاي شاد براي تهيه لباس و ساري ها شون استفاده ميكنند رنگ هايي مثل زرد ،نارنجي و قرمز.واسه همين در نگاه اول وقتي يه خانم با ساري قرمز ديدم فكر نكردم كه عروسه.در مراسم عروسي هندي ها عروس و داماد حلقه هاي گل به گردن هم مي اندازند تا ازدواجشان كامل شود و سپس به دور آتش مي چرخند.هند جز معدود كشورهايي در جهان است كه در اون خانومها(معمولا مادر دختر) به خواستگاري داماد مي روند و با توجه به شان مرد مبلغي پول از طرف خانواده عروس به داماد پرداخت ميشه(يعني تصور كنيد كاملابرعكس ايران آقايون مهريه و شير بها ميگيرند!) تازه دختر جهاز كامل و مفصلي هم مي بره.
جمعه 29 ارديبهشت
قلعه سرخ آگرا