پیشنهاد ما در این آخرین روزهای بهار به اهل سفر و جاده، کمی آنطرفتر از تهران است؛ تهرانی كه با همه زیباییاش گاهی بسیار خستهكننده میشود و این پیشنهاد بعد از پشتسر گذاشتن اتوبان نسبتا شلوغ صدر از ورودی لشگرك آغاز میشود و بعد از طی مسافتی كه اگر بیترافیك بگذرانیم، 45 دقیقه بیشتر طول نمیكشد كه به جاده زیبای فشم میرسیم كه با رستورانهای كنار جاده و هوای خنكش پذیرای مهمانانی است كه میخواهند تن خستهشان را چند ساعتی استراحت داده و روی تختهای كنار دریاچه لمی بدهند.
تازگیها هم كه بعضی از این رستورانها برای راحتی و آسایش مسافران مجهز به آسانسور شدهاند و بسیاری از مهمانانی كه از پلههای زیادی آن رستورانها گلایهمند بودند و به طبقههای اول اكتفا میكردند و شاید حوصله كنار آب رفتن را نداشتند و عطایش را به لقایش میبخشیدند، حالا براحتی میتوانند كنار آب بروند و با آرامش به خوردن شام یا ناهارشان در كنار صدای آرامبخش رودخانه بپردازند.
این پیشنهاد زیاد هم دور نیست، فقط كافی است دل بدهیم به جادهای كه آرامش دارد و سكوت. پس زودتر چمدانتان را ببندید. فشم یا شهر اوشان ـ فشم ـ میگون یا همان شهر قصران (معرب كوهسران) از شهرهای استان تهران در ایران است. این شهر در بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات قرار دارد و در گفتار عامیانه بیشتر با نام اشون ـ فشم مشهور است.
اوشان ـ فشم ـ میگون (قصران) باغ شهری در 25 كیلومتری شمال شرقی شهر تهران با مركزیت فشم است. اوشان ـ فشم ـ میگون دارای باغهای میوه بسیاری است و عموما شهر كوهپایهای و سردسیری محسوب میشود. هوایش در بهار و تابستان معتدل است. در اطرافش سه پیست اسكی قرار دارد.
روستاهای ایگل، آهار و شكراب در مسیر اوشان و همچنین روستاهای امامه در مسیر فشم و پس از آن در مسیر راست از دوراهی فشم روستای زایگان (زاگون)، لالان (لالون)، آبنیك (اونك)، گرمابدر و جانستون و در مسیر چپ از دوراهی فشم روستاهای میگون، شمشك و دربندسر از مناطق تفریحی آن به شمار میآیند.
زبان گفتاری مردم فشم و اوشان شاخه ای از زبان فارسی پهلوی است که آن دیلمی می گویند و شباهت هایی به زبان تاتی دارد و زبان گفتاری مردم میگون تبری (مازندرانی) است.
مردمان میگون و مناطق اطراف آن مانند شمشک، لالان، گرمابدر و غیره و همچنین روستای امامه زبان تبری را به لهجه نوری تکلم می کنند. و روستاهایی مثل آهار، ایگل، حاجی آباد، رودک، امین آباد و غیره نیز به مانند فشم و اوشان به زبان تاتی سخن می گویند. با این حال زبان فارسی با لهجه پایتخت نیز در بین مردمان قصران مخصوصا نسل جدید رایج است.
مراسم عروسی: معمولا در تالارها و با سرو شیرینی و شام صورت میپذیرد. یك یا دو شبپیش از مراسم عروسی، مراسم حنابندان اغلب با ساز و آواز برگزار میشود و شركت در آن برای عموم آزاد است. در این مراسم از مهمانان با سبزیپلو یا لوبیاپلو پذیرایی میشود. یكی از رسوم حسنه در رودبار قصران این است كه مهمانانی كه از طرف خانواده داماد دعوت میشوند، قبل از خوردن شام، مبلغی پول تحت عنوان هدیه به پدر داماد تقدیم میكنند كه به آن در اصطلاح �سوالی� میگویند. این سوالیها اهدایی از طرف پدر داماد در دفتری ثبت میشود تا در مراسم عروسی دیگران معادل به روز آن تقویم خانواده داماد گردد. این موضوع امر ازدواج را بین جوانان راحتتر كرده و بیشتر به فكر تشكیل خانواده میافتند.
شبنشینی: هنوز در میان مردمان فشم مرسوم است كه فامیل و آشنایان گرد هم جمع میشوند و به گپ و گفت میپردازند تا شادی كنند و خستگی را از تنشان بزدایند. این شبنشینیها در شبهای خاص سال، پررنگتر بوده و معمولا در این شبها در خانه بزرگان فامیل گردهم میآیند. در گذشتههای نهچندان دور در شبهای زمستان گرد كرسیها مینشستند و از انواع شبچرهها بهرهمند میشدند؛ از جمله گندم برشته، برگه زردآلو و نخودچی كشمش. گهگاه نیز میوهای را روی بخاری یا آتش زغال كرسی قرار میدادند تا پخته شود و آن را تناول میكردند. مادربزرگها هم كه بساط سماور نفتی خود را در اتاق پذیرایی راه میانداختند و با چای از مهمانان پذیرایی میكردند و در خانههایشان همیشه به روی مهمانان باز بود.
دریافت سری: جهت هزینههای مربوط به اداره شهر و روستاها نظیر هزینههای مساجد و تكایا، حمامها و دیگر مكانهای عمومی مبلغی به صورت سرانه از مردم اخذ میشود كه به آن سری میگویند. به خاطر بافت طایفهای ساكنان مرسوم است بزرگ هر طایفهای، شخصی را مسوول جمعآوری سری میكند. هر خانواده موظف است به تعداد افراد ذكور خانواده مبلغ سری را بپردازد. مسوول پرداخت سری در هر خانواده، سرپرست خانواده است و به محض این كه فرزندان پسر خانواده ازدواج كنند، پدر خانواده دیگر این مسوولیت را نداشته و آن مسوولیت به خود پسر سپرده میشود.