بازار همهاش سازه نیست، یك علاقه است، یك جنس ارتباط است، تعاملی از جنس تماشا، خریدن و فروختن. ارتباط كه بیتردید بیش از آن كه مولفه اقتصادی در پس آن پنهان باشد، حسهای انسانی در بطنش نهفته دارد و درست به همین دلیل افرادی كه به جهت ارتباط انسانی موفقترند، در بازار هم موفقتر هستند .
شهری به نام بازار :
بازار ارتباط نزدیكی نیز با فرهنگ دارد. بازارهای تودرتو، طاقهای به هم پیوسته، حجرههایی كه نشان از صمیمیت و سنت دارند، همه نماد فرهنگ این كشور هستند، همانگونه كه آسمانخراشهای بلند و پاساژهای مدرن و پلههای برقی كه طبقات مختلف را به یكدیگر پیوند میدهد، نماد فرهنگ مدرن امروز هستند.
هر جا كه بروی، بازار یكی از نخستین جذابیتهاست، چراكه علاوه بر خرید، بازار دكوراسیونی از فرهنگ كشورهای مختلف است كه آن را به نمایش میگذارند؛ نوع پوشاك، نوع خوردنیها، تفریحات و علاقهمندیها همه ازجمله دغدغههای مشتركی است كه در بازار میتوانی پاسخی درخور و مناسب برای آن پیدا كنی.
بازارها هر چند نماد تعامل اقتصادی هستند، اما در بطن آن عمیقترین مفاهیم جامعهشناسی و مردمشناسی نهفته است و از همین رو همواره بازار در كنار مسجد، مدرسه و گرمابه به عنوان عناصر شهری مورد توجه بوده و از اهمیت آن هیچگاه كاسته نشده است و حتی مدرنیته و تكنولوژی نیز نتوانسته است خدشهای به آن ایجاد كند.
به عنوان مثال در شهرهای مدرن در عمل نماد گرمابه به عنوان یكی از نمادهای شهری از بینرفته است، اما در مدرنترین شهرها همچنان بازار با قوت زیاد پابرجا باقی مانده است، شكل آن اندكی تغییر پیدا كرده است، اما بهرغم ورود رقیب سرسختی به نام بازار دیجیتال و خرید و فروش الكترونیك، بازار همچنان در راس نمادهای شهری باقی مانده است و همچنان نیز بعید به نظر میرسد این نماد در طول زمان جایگاه خود را از دست ندهد، به دلیل این كه در ذات بازار آنچه مهم و آن را جاوید و پایدار كرده است، تعاملهای انسانی است و تعاملهای اقتصادی در مرحله دوم قرار دارد و از آنجا كه تعاملهای انسانی هیچگاه از بین نمیرود، بازار نیز دوام و بقای خود را حفظ خواهد كرد.
هنوز خیلی از سفرها با محوریت خرید شكل میگیرند و هركدام از ما شاید بارها و بارها این حس را تجربه كرده باشیم، حسی كه شاید در نهایت بتواند منجر به شكلگیری گردشگری خرید شود.
بازارهای وطنی :
یكی از وجوه مشترك شهرهای بزرگ ایران بازارهای آن است، به شكلی كه این روزها بازار تبدیل به یكی از جاذبههای مهم آن شهرها شده است. بازارهای شهرهایی چون تبریز (كه بازارش ثبت جهانی شده است)، قزوین، مشهد، اصفهان، شیراز، كرمان و.... یكی از مقاصد اصلی گردشگران داخلی و خارجی است.
از لحاظ اجتماعی ـ فرهنگی بازار مركز بزرگ خبررسانی درون شهری بوده است. اطلاعات و اخبار از همه مراكز مذهبی (مانند مسجد جامع)، آموزشی (مدارس دینی)، اداری (دارالحكومه و دیوانها)، اقتصادی (راستهها، سراها و حجرهها) و دیگر مراكز، نخست وارد بازار اصلی میشد و از آنجا به همه نقاط شهری جریان مییافت.
اخبار مهم را منادیان و جارچیان در بازارها به اطلاع مردم میرساندند. آذینبندی رسمی بازارها و باز بودن آنها و نیز بازی و نمایش به مناسبت وقایع شادكننده و جشنهای مذهبی و ملی و مراسم پذیرایی از مهمانان خارجی و بزرگان مشایخ همیشه معمول بوده و بر رونق بازار میافزوده است.
بازارها همچنین مهمترین محور و شاهراه ارتباطی در شهرهای قدیم بود و بیشترین آمدوشد شهروندان در آن صورت میگرفت. به عبارت دیگر مهمترین كانال ارتباطی شهرها بود كه نهتنها مردم كالاها و سرمایههای خود را در آن به جریان میانداختند، بلكه اطلاعات و اخبار نیز از این طریق به اطلاع شهروندان میرسید.
هنگامی كه شخص یا افرادی كه مورد توجه مردم بودند به شهری وارد میشدند ورود آنها غالبا از سمت دروازه بازار بود. در هنگام جشنهای ملی و مذهبی فضای بازارها تغییر میكرد و برای برپایی جشن آماده میشد، بازارها غالبا در هنگام عزاداری یا ایام سوگواری تعطیل میشد. به همین دلیل است كه بازار نماد همبستگی و یكپارچگی شهر محسوب میشد؛ اتفاقی كه كم و بیش تا عصر حاضر ادامه دارد و همچنان نماد همبستگی مردم یك شهر محسوب میشود.
فارغ از جنبههای اقتصادی و اجتماعی این محل از لحاظ معماری هم ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد. این مكانها كه غالبا سرپوشیده بود براساس بافت شهریشان معماری ویژه خود را داشت. به همین دلیل است كه با وجود وجوه مشترك بسیار، تفاوتهای شگفتی نیز در آنها به چشم میخورد. به عنوان مثال بازار تبریز از لحاظ معماری تفاوتهای جالب توجهی با بازار كاشان دارد. شگفتیهای معماری بازار شیراز همتراز زیباییهای بازار اراك است اما تفاوتهایش هم جالب توجه است.
بازارها از آنجا كه محل رفت و آمد تعداد زیادی از اهالی شهرها بودند (چرا كه محل اصلی داد و ستد و فعالیتهای اقتصادی بود) و البته از آنجا كه در میانه شهرها قرار داشت امكانات بسیاری را هم در دل خود داشت.
از آنجا كه تعداد زیادی از اهالی شهرها زمان بسیاری از روز را در بازارها میگذراندند بسیاری از امكانات رفاهی برای زندگی این افراد در بازارها شكل گرفت. مسجدها، امامزادهها، كتابخانهها و حتی حمامهایی كه در دل بازارها قرار گرفت برای پاسخ به این نیاز اهالی است؛ وجوهی كه شكل مدرن شده بازارها یعنی پاساژها فاقد آن است؛ چرا كه بیشتر محل گذر افراد است و تعداد كمی از افراد در این پاساژها به صورت مدتداری حضور دارند.
بسیاری از بازارها ماهیتشان براساس مشاغلی شكل گرفت كه در آن بازر وجود داشت، به عنوان مثال بازار مسگرها تعداد بیشتری مسگر را در خود جای داده بود نسبت به بزاز و به همین شكل بازار طلافروشان، بزازها و... نامگذاری شد و شكل گرفت. هر چند این روزها تنها این نام روی بازارها مانده است و با از بین رفتن این مشاغل این محلها نیز تبدیل به مغازههای دیگری شد.
اما گسترش بازارها در دوره معاصر درست مثل خانهها از لحاظ معماری دستخوش تغییر فراوانی شده است. بازارهای یك طبقه در عصر مدرن از سطح به ارتفاع گسترش پیدا كردند و جای بازارهای سرپوشیده همیشگی پاساژهای چندین طبقه شكل گرفت؛ درست مثل خانههای حیاطدار و بزرگی كه تبدیل به آپارتمانهای چندین طبقه شد.