دیلمان گیلان افزون بر زیبایی مسحورکنندهاش برای علاقهمندان هنر و ادب این سرزمین نیز معانی بسیاری دارد.
برای نمونه دیلمان را ادبا و آشنایان با حکیم توس به پیروی از شاهنامه او بهعنوان سرزمینی میشناسند که نخستین غارنشینی انسان و کشف آتش در پای کوه البرز در این بخش از ایرانزمین روی داده است. موسیقیدانها نیز دیلمان را گوشهای در آواز دشتی میدانند که برای نمونه آواز استاد بنان با شعر �چنان در قید مهرت پایبندم / که گویی آهوی سر در کمندم� در آن خوانده شده است.انسانشناسها نیز بر این باورند که دیلم نام تیرهای ایرانی ساکن دیلمان و دیلمستان است که قدمت آن به 2هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد.
چرا دیلمان؟
نام دیلمان ترکیبی است از سه پاره واژه دیل و ام و ان. دیل به معنی جایی است که در آن دام نگه میدارند و ام پسوند نمایشگر ارتفاع و بلندی است و ان پسوند مکان. در نتیجه معنی این ترکیب جای بلند نگهدارندگاه دام است و در حقیقت دیلمان سرزمین بلندی است که در آن دامداری میگردد.
این منطقه تا قرن پنجم هجری دیلم نامیده میشد و از قرن پنجم در متون نام دیلمان دیده میشود و اگر پیش تر از این نام استفاده شده بیانگر جمع اهل دیلم بودهاست. �دیل� به معنای میان و درون که همان دل باشد و �لم� به معنای بیشه و جنگل است. بنابراین کلمه دیلم به روی هم به معنی دل جنگل یا بیشه را دارد. البته لم معنای بوتهء تمشک نیز می دهد.
دیلمان اما برای گردشگرها چیز دیگری است؛ جایی در شمال قله بلند درفک که بلبلها و سارهای نگونسار مدام در مدح گلهای صحراییاش ناله میکنند و نسیم، همزمان چشمهسارهای پرشمار و چشم هر مسافر از راه رسیدهای را در این خطه نوازش میکند. در میان طبیعت هزار رنگ پاییزیاش هیچ مسافری شب را در سرمای بیرون صبح نمیکند زیرا صاحب خانههای بومی موسوم به لتهپوش (تختهسر) مردمی میهماننواز هستند که خونگرمیشان را به جای توصیف باید تجربه کرد.
جدای از مقصد، مسیر نیز دیدنی است. جاده آسفالته به طول حدود 40کیلومتر دیلمان را از داخل جنگلی زیبا و کوههای سرسبز به سیاهکل مرتبط میکند. یک جاده نیز به طول 70کیلومتر آن را از داخل رودبار در 2محل یکی در رستم آباد و دیگری در لوشان به جاده اصلی رشت - قزوین متصل میکند.
دیلمان، تاریخ بلندی هم دارد که شاید کمتر کسی از آن با خبر باشد. مهر استوانهای یافت شده در یکی از گورستانهای بخش دیلمان که گورهای گبرها نام دارند مربوط به بیش از 5هزار سال قبل است. این مهر در موزه لنینگراد نگهداری می شود و یکی از هزاران آثار یافت شده در بخش دیلمان است که اکثر آنها از طریق باندهای قاچاق عتیقه از کشور خارج شدهاند.
قبل و حتی مدتی پس از اسلام دیلمان از غرب گیلان تا بابل مازندران (به عنوان دروازه دیلمان) و از جنوب تا قزوین گسترش داشت. سرزمینهای بین دو رود سپیدرود در غرب و شیرود در شرق تا قرن ششم مرزهای دو سوی سرزمین دیلم به شمار میرفتند. از قرن هشتم بنا بر سیاستهای زمان پارههای چندگانه سرزمین دیلم هر یک نامی بر خود گرفتند و دیلمان محدود به مناطقی شد که امروزه در بخش دیلمان قرار دارند.