دوست دارید خلاق باشید؟ اگر جواب تان مثبت است ، برای تان پیشنهاد های ویژه ای داریم.
جرقه ی خلاقیت به وسیله ی سه عامل عمده زده می شود . سه عامل عمده عبارتند از :
اهدافی که شدیدا آرزویش را داریم ، مشکلاتی که ما را تحت فشار قرار می دهند و سئوالات واضح و مشخص.
اولین عامل به طور مشخص چنین تعریف می شود : هدفی که شدیدا آرزویش را داریم . شما باید بدانید که دقیقا چه می خواهید ، برای رسیدن به آن ، موعد مقرر تعیین کنید ، آن را قابل اندازه گیری کنید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید و هر روز بر روی آن کار کنید . بین این که تا چه اندازه در مورد هدف یقین دارید و برای رسیدن به آن هدف چقدر ایده دارید رابطه ی مستقیمی وجود دارد.
یکی از بهترین راه ها برای فعال کردن نیروهای خلاق ، این است که هر روز صبح اهداف خود را به زمان حال ساده بنویسید . بعد از چند دقیقه اهداف خود را مجسم کنید مثل این که واقعا به آنها رسیدید . در ذهن خود به اهداف تان طوری نگاه کنید گویی که قبلا وجود داشتند سپس ، لبخند بزنید ، عضلات خود را شل کنید و آنها را رها سازید.
داشتن احساس : عاطفه و هیجان نوعی کلید است . هر چقدر آرزوی شما برای رسیدن به هدفی شدیدتر باشد ، به همان اندازه سریع تر به آن خواهید رسید . ترکیب "تصور هدف " با " احساس شدید میل و خواهش یا هیجان " ، مانند قدم گذاشتن بر روی پدال گاز استعداد درونی تان است . در این حال سرعت ایجاد ایده ها و تصورات برای رسیدن به اهداف بالا می رود . در مورد رسیدن به هر چیزی ، هر چقدر مثبت ، ذوق زده و مشتاق باشید به همان اندازه ذهن شما سریع تر آن هدف را وارد زندگی واقعی تان می کند.
اگر بتوانید تصویر درونی واضحی از خودتان را با همان احساسی که اگر به هدفتان می رسیدید داشتید ، ترکیب کنید در آن صورت نیروهای قوی ذهن تان را عال خواهید کرد . جرقه ی خلاقیت شما زده می شود . شما اطلاعات و ایده هایی دارید که کمک خواهند کرد تا سریع تر به اهداف خود برسید.
دومین عاملی که به وسیله ی آن جرقه ی خلاقیت زده می شود و ذهن مثبت شما را فعال می سازد ، مشکلات و مسائلی هستند که شما را تحت فشار قرار می دهند . روبرو شدن با مسائل و مشکلات غیرقابل اجتناب زندگی و حل آنها ، شما را قوی تر و زیرک تر می کند و باعث می شود تا پخته تر شوید .
بیشتر مردم ماهیت مشکلات را درک نمی کنند . مشکلات جزء طبیعی و لازمه ی زندگی هستند . آنها حتمی و اجتناب ناپذیر هستند . برخلاف تلاش ما برای جلوگیری از بروز مشکلات ، آنها باز هم پابرجا هستند .
مشکلات بدون دعوت می آیند . تنها بخشی از یک مشکل که بر روی آن کنترل دارید ، عکس العملتان نسبت به آن مشکل است . افراد مثبت در مقابل مشکلات عکس العمل مثبت دارند . آنها به این ترتیب ثابت می کنند که برای عکس العمل نشان دادن ، توانایی بالایی دارند . آنها توانایی این را دارند که موقع بروز مشکلات غیر منتظره و ناخوشایند ، عملا از خود عکس االعمل نشان دهند .
بروز انواع مشکلات باعث می شود تا ویژگی های خوب و ناشناخته ی شما آشکار شوند . آنها شما را قوی و کاردان می کنند . مشکلات هر چقدر شما را بیشتر زیر فشار قرار دهند و هر چقدر برای حل آن مشکلات هیجان بیشتری داشته باشید به همان اندازه خلاق خواهید بود . هر بار که مشکلی رابه طور مثبت حل کنید ، باهوش تر و موثر تر خواهید شد . در نتیجه ، خود را برای حل مشکلات بزرگتر و مهمتر آماده خواهید ساخت .
اول مشکل اصلی را که باید حل شود شناسایی کنید . سپس به ترتیب نسبت به مشکلات کوچکتر اقدام کنید . بعضی وقت ها حل بخشی از مشکل منجر به تصمیم گیری در مورد کل شرایط می شود
افکار خود را بر روی کاغذ بیاورید: یکی از راه های اثبات توانایی برای حل مشکلات و زدن جرقه ی خلاقیت این است که افکار خود را بر روی کاغذ بیاورید . چند لحظه فکر کنید و بعد از خودتان بپرسید ،� مشکل دقیقا چیست ؟ � سپس پاسخ تان را طوری بنویسید که مشکل را دقیقا شرح دهد .
بعضی مواقع وقتی می خواهید مشکلی را تعریف کنید متوجه می شوید که آن واقعا � یک خوشه مشکل � است . یعنی آن مشکل بزرگی است که توسط چندین مشکل احاطه شده است . اغلب در شرایط دشوار یک مشکل بزرگ وجود دارد که باید قبل از حل مشکلات کوچکتر حل شود .
در این شرایط بهترین روش برای شما این است که مشکل اصلی را مشخص کرده سپس بخش های انفرادی مسأله را به طور جداگانه تعریف کنید . اول مشکل اصلی را که باید حل شود شناسایی کنید . سپس به ترتیب نسبت به مشکلات کوچکتر اقدام کنید . بعضی وقت ها حل بخشی از مشکل منجر به تصمیم گیری در مورد کل شرایط می شود .
اهداف همان مشکلات هستند: هدفی که هنوز به آن نرسیدید صرفا مشکلی است که آن را حل نکردید . به این دلیل است که موفقیت چنین تعریف شده است : توانایی برای حل مشکلات . اگر مقدار پولی را که دوست دارید به دست نمی آورید ، آن یک مشکل حل نشده است . اگر هنوز از اعتبار و شایستگی که آرزویش را دارید برخوردار نیستید ، آن مشکلی است که باید حل کنید . مانعی که بین شما و هدف تان قرار دارد صرفا مشکلی است که منتظر حل شدن است . هر محدودیت دیگری که مانع شما می شود مشکل دیگری است تا شما آن را حل کنید .
در هر حال وظیفه ی شما این است که اجازه ندهید تا مشکل به وجود آمده شما را تحت کنترل خود در آورده ، بلکه شما باید او را تحت کنترل خود در بیاورید .
هرگز به خاطر مسائل و مشکلات موجود در کارتان گله و شکایت نکنید . شما باید به خاطر وجود مشکلات سپاسگزار هم باشید . اگر در کارتان مشکلی نداشته باشید شغلی هم نخواهید داشت . مثلا اگر کسی نتواند مشکلاتی را که در سر کار با آنها مواجه می شود حل کند خیلی زود جایش را به دیگری می دهد . اگر مشکلات خود را به نحو احسن حل کنید خیلی زود ترفیع می گیرید و مشکلات بزرگتر و مهمتر را نیز حل می کنید .
از همین لحظه به بعد ، خود را به عنوان حلال مشکلات تلقی کنید . تنها سئوالی که در اینجا مطرح است این است که � در کار خود تا چه اندازه خوب عمل می کنید � ؟ هدف شما این است که در حل مسائل و مشکلاتی که دنیا پیش پای شما می گذارد کاملا خوب عمل کنید .
3- سئوال های هدفمند بپرسید : سومین راه جرقه زدن به خلاقیت ، پرسیدن سئوال های هدفمند است . سئوال های تحریک آمیز ، هدفمند و سئوال هایی که در طرح آنها از کلمات مناسب استفاده می شود ، ذهن شما را فعال و تفکرتان را تحریک می کنند . بهترین مشاورها هرگز سئوال نمی پرسند بلکه ارباب رجوع را وادار می کنند تا سئوال های دشوار بپرسند و به سئوال های دشواری که خودشان از آنها می پرسند پاسخ دهند .
برای جرقه زدن به خلاقیت خود ، باید از خودتان سئوال های سخت و دشوار بپرسید . اما نباید به پاسخ های خود اعتماد کنید بلکه باید آنها را مورد بررسی قرار دهید .
مدام از خودتان بپرسید : � اگر حالا این کار را نمی کردم ، با اطلاعاتی که امروز دارم آیا آن را شروع می کردم � ؟ از این که ببینید موقع بررسی هر کدام از جوانب زندگی تان چقدر خلاق هستید متعجب خواهید شد چنان که گویی ، اگر بخواهید می توانید بر اساس اطلاعات و آگاهی و تجارب فعلی تان دوباره شروع کنید .
بیشتر اوقات بهترین عکس العمل در مقابل سخت ترین و دشوارترین وضعیت این است که کاری را که در حال انجام آن هستید به کلی کنار بگذارید . اگر آن جواب نداد ، بعضی وقت ها بهتر است که بخش خاصی از کارتان را کنار بگذارید . همیشه از خود بپرسید : � ساده ترین و مستقیم ترین راه حل این مسأله چیست � .
برای جرقه زدن به خلاقیت سئوال های دیگری نیز وجود دارند – به عنوان مثال � باید سعی کنم که چه کاری انجام دهم � کاملا واضح و روشن به این سئوال پاسخ دهید .
هر وقت به عجز و ناکامی رسیدید یا برای رسیدن به هدفی یا گرفتن نتیجه ای اصرار داشتید ، از خودتان بپرسید � برای انجام آن چگونه باید تلاش کنم؟ � و � آیا راه بهتری هم هست ! � هرگز به روش های خود وابسته نباشید .
تصور شما چیست ؟ تصورات روشن و ناخودآگاه شما کدامند ؟ اگر آن تصورات درست نباشند تفکر شما به طور کلی تغییر خواهد کرد ، پس فکر می کنید که چه چیزی درست است ؟