نوروز است و آیینهای دوست داشتنی اش. تنوع زیاد قومی در ایران هم دلیلی دشده است كه این آیینها بهطرز شگفتانگیزی متفاوت باشد و جذاب. از خوراك متفاوتی در شبهای عید تهیه میكنند گرفته تا مراسم و آیینهایی كه هنوز هم به سلامت و درستی اجرا میشود.
مراسم چهارشنبهسوری یكی از مهمترین و زیباترین مراسم اهالی آذربایجان است. مردم این دیار چهار آتشافروزی كه نمادی از چهار عنصر طبیعت است، در چهار چهارشنبه متوالی اسفندماه برگزار میكنند. نخستین مراسم منسوب به باد است؛ دومین منسوب به خاك، سومین به آتش و آخرین آنها به آب؛ كه اشاره به از بین رفتن یخ از روی خاك، نفس كشیدن زمین و باروری دارد. در آخرین مراسم در صبحگاه از روی آب میپرند. در روستاهای این استان آخرین چهارشنبه سال را �چرشنبه خاتون� مینامند. زنان روستایی در این روز با آرد نقش زنی را بالای اجاق خوراكپزی میكشند و زیر آن یك آینه و شانه میگذارند. تا زمانی كه چرشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چرشنبه خاتون در واقع تاكیدی بر بارورشدن زمین در آخرین روزهای سال است. عشایر كلیبر در صبح چهارشنبهسوری در دو مكان، مقابل یكدیگر آتش میافروزند و دامهایشان را از میان دو آتش عبور میدهند، سپس از آب نهر به حیوانها مینوشانند.
در میان آذری زبانها گذاردن ماست، برنج سفید پخته و گوشت بر سفره نوروزی كه نشانی از بركت و آرزوی محصول خوب است، رواج دارد. مردم بوشهر از چند روز قبل از نوروز اقدام به تهیه و درست كردن دو شیرینی �بیب گلی� و �قراپیچ� میكنند تا در زمان تحویل سال بر خوان نوروزی گذارند. درتمام طول نوروز بوشهریها از این دو شیرینی در خانه نگه میدارند. مردم لرستان سفره هفتسین خود را رو به شرق خانه (در اصطلاح محلی رو به آفتاب زنان) پهن میكنند. خانوادههای لرستانی كه یكی از اعضای خود را از دست دادهاند معمولا در سال نخست، خوان نوروزی نمیچینند و تنها به رویاندن سبزه میپردازند. یكی از عناصر متفاوت لرستانیها بر خوان نوروزی، نارنج است. مردم كرمان در كنار سمنو كه نمادی از بركت است، شیرینی به نام �كماچ سهن� را نیز بر خوان نوروزی خود قرار میدهند.
علت حضور مردم در دشتها و خروج از محل زندگی به نوعی شكست دیو خشكسالی و قربانی و بریان كردن گوسفندی برای فرشته باران بوده است. مردم آن روزگار با انداختن سبزه در آب جاری از طرفی قصد بازگرداندن بركت به كشتزارها و مزارع را داشتهاند؛ از طرفی دیگر نیز معتقد بودند كه طی 12 روز نخست سال سبزه تمامی دردها و بیماریهای خانواده را در خود جمع میكند. به همین دلیل به سبزه دیگران دست نمیزدند؛ چرا كه نمیخواستند مشكلات دیگران بر دوششان بیفتد.
با دور انداختن سبزه در واقع تمام بیماریها را از خانواده خود دور میكردند. گرهزدن سبزه از دیگر مراسم سیزده به در است. در گذشته اعتقاد بر این بوده كه اگر آرزو كرده و سبز ه در حال رشدی را گره بزنند، با بازشدن گره، مشكلات آنها نیز حل خواهد شد. خوزستانیها سیزده به در را دو بار جشن میگیرند؛ اولی با احتساب روز نوروز و دومی بدون احتساب روز تحویل سال نو.
در خراسان شمالی دو هفته مانده به نوروز مراسم �دانو پزی� برگزار میكنند. به این صورت كه موادی چون گندم، نخود، عدس، برنج و... را داخل ظرف آب ریخته با ادویه میپزند. وقتی خوراك آماده شد، مهرهای آبی رنگ درون ظرف میاندازند. سپس مادر خانواده شروع به تقسیم دانو میكند؛ و از كوچكترین فرد خانواده شروع میكند. مهره برای هركس بیفتد، آن سال خانواده به نام او خواهد بود. در صورتی كه آن فرد خوش خلق باشد، خانواده سال پربركتی را خواهد داشت. خوراك سنتی یزدیها در شب نوروز، سبزی پلو با گوشت است. زرتشتیان شیرینی به نام �پالوه مروارید� برای نوروز تهیه میكنند كه از آرد گندم است و گویا آمادهسازی خاصی را میطلبد كه بانوان زرتشتی از اوایل زمستان شروع به انجام مراحل مختلف آن میكنند. قزوینیها در شب تحویل سال، به جای سبزی پلو، رشته پلو با ماهی میخورند.
جشن نوروز در میان ایلات استان كهگیلویه و بویراحمد با آداب خاصی انجام میشود. در شب پیش از نوروز، زنان و دختران ایل، نان را به كنجد و شكر میزنند و آن را آماده میكنند كه به آن �سفره كنان� گویند. شب بعد همگی به دور اجاق جمع شده از آن نان میخورند كه این مراسم را �گرم كنان� نامند. در گرم كنان همچنین باید در سفره پلو یا كنگر نیز موجود باشد.
بوشهریها معتقدند كه در پنج روز آخر سال 1999 قضا و بلا نازل میشود، به همین جهت نباید در طول این روزها هیچگونه نفرین یا حرف بدی بر زبان آورد. در این خصوص كوزهای میشكنند كه قضا و بلا را دور گرداند.
مردمان ایلات بختیاری معتقدند كه لباس سیاه عزا را حتما باید قبل از فرارسیدن نوروز از تن درآورند؛ چرا كه لباس عزا باروری و نعمت را از طایفه دور میكند.
در آذربایجان شرقی نوروزخوانی توسط افرادی به نام سایاچی برگزار میشود. سایاچیها با گشت و گذار از روستایی به روستایی و از شهری به شهر دیگر میروند؛ و با خواندن اشعاری مژده آمدن بهار را میدهند.
�هوده مال� نام مراسمی در خراسان شمالی است كه معمولا هفده روز پیش از عید شروع میشود به این ترتیب كه تك تك اعضای خانواده تكه سنگ كوچكی را انتخاب كرده روی زمین قرار میدهند. پس از تحویل سال هریك سنگ خود را برمی دارند؛ اگر زیر سنگ سبزه روییده باشد نشان سالی نیك و خوش یمن است و برای كشاورزان سالی پرباران و اگر غیر از این باشد، تعبیرش برعكس است.
همدانیها در شب سال نو تمامی چراغها و روشناییهای خانه را روشن میكنند؛ چراكه اعتقاد دارند باید با روشنی و نور به استقبال سال نو بروند. مردم ایلام و لرستان دو شب برای آمرزش درگذشتگان خود مراسم میگیرند؛ یكبار در آخرین پنجشنبه یا جمعه سال به زیارت اهل قبور میروند. یكبار نیز در شب پیش از نوروز نیز با تهیه كردن خیرات و فرستادن فاتحه برای از دست رفتگانشان طلب آمرزش و مغفرت میكنند.