شب چله(یلدا) یا جشن زایش مهر، درازترین شب سال و شب زادن دوباره ی خورشید و آغاز فصل زمستان است که یادگاری هفت هزار ساله و ارزشمند از نیاکان فرهیخته مان به شمار می آید.
واژه یلدا واژه ایست سریانی به معنای تولد. به باور کیش مهرپرستی یلدا شب زایش مهر میباشد.البته در کتاب �از اسطوره تا تاریخ� به نقل از دکتر مهرداد بهار میخوانیم: �شب یلدا، تولد مهر یا میترا نیست، بلکه تولد خورشید است. مهر با خورشید تفاوتهایی دارد�. از نظر تقویم مردم ایران باستان،شب یلدا، شب تولد خورشید است و حال آنکه بر اساس اسطورهها خورشید و مهر ارتباط نزدیکی دارند ولی یکی نیستند. به هر حال آنچه که به نظر میرسد آنست که این شب ارتباط تنگاتنگی با دین مهرپرستی دارد. ایزد مهر نه تنها در ایران بلکه در هند هم وجود داشته و در وداها ستایش شده است البته باید بین ایزد مهر در ایران ,هند و روم تفاوت قائل شد .
مهرپرستان چون شب یلدا را شب تولد ایزد مهر �میترا� می پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن میگرفتند. آنها گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهء کوههای البرز به انتظار باز زاییدهشدن خورشید مینشستند و برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام �نی ید� را میخوانند که دعای شکرانه نعمت بودهاست.
یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد، و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، افتاب به برج جدی تحویل میکند، و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است.به باور کیش مهرپرستی یلدا شب زایش مهر میباشد.
جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر.
در گذشته در شبهای چله افراد فامیل در خانه بزرگترها دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای پدر بزرگ و مادر بزرگ گوش میدادند
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و مدت آن چهل روز است وآن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامدو مدت آن بیست روز است و سرما کم کم کاسته می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.
در زمانهای قدیم که تهیه وخرید هندوانه در شب چله سخت و حتی غیرممکن بود، مردم روستا هندوانه های شب یلدا را در جاهای خنک معروف به کهل (آغل) نگهداری می کردند
این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمههای آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكیهای فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
در گذشته در شبهای چله افراد فامیل در خانه بزرگترها دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای پدر بزرگ و مادر بزرگ گوش میدادند.
زنان و دختران در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا میکردند وبرای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری میکردند. آنان درسینیهای قدیمی مسی درفضای دودهگرفته آشپزخانههای قدیمی(ایچَری ائو)، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه،انار،انگور،تخمه و نخودچی کشمش، و خرما را مهیا میکردند.
مردم در این شب “چیلله قارپیزی” (هندوانه چله) میخورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمیکنند.
در زمانهای قدیم که تهیه وخرید هندوانه در شب چله سخت و حتی غیرممکن بود، مردم روستا هندوانه های شب یلدا را در جاهای خنک معروف به کهل (آغل) نگهداری می کردند.
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند.