در طول زندگی، خیلی وقتها آدمهایی میآیند که از اعتمادمان سوءاستفاده میکنند و این مسئله عمیقاً احساسات ما را جریحهدار میکند و این اعتماد کردن دوباره به بقیه آدمها را برایمان سخت میکند. دوست دارید بدانید از کجا باید بفهمید که به چه کسی میتوانید اعتماد کنید؟
به آدمها یک فرصت دهید: مقایسه کردن آدمها با آدمهای قبل و روابط با روابط قبل خیلی ساده است. حتی اگر این آدمی باشد که به اعتمادتان خیانت کرده باشد. اما باید بدانید که همه آدمها یکجور نیستند یا دوست ندارند درس بگیرند. نمیتوانید تا آخر عمرتان همانطور فکر کنید، درغیراینصورت هیچوقت نمیتوانید به هیچکس فرصتی برای اعتماد بدهید. همه آدمها حداقل یکبار ارزش اعتماد کردن را دارند پس منصف باشید و یکبار این فرصت را به آنها بدهید. از گذشته بعنوان دلیلی برای نداشتن ذهنی باز و مثبت استفاده نکنید. گذشته گذشته است، شما در زمان حال قرار دارید.
به درستی با آنها حرف بزنید: وقتی میخواهید خودتان اعتماد دیگران را جلب کنید هم باید همین کار را بکنید. وقتی بتوانید به درستی با دیگران حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید ودرمورد افکار و احساسات درونی هم بیشتر بدانید، راحتتر میتوانید به کسی اعتماد کنید.
بیشتر درمورد آدمها بدانید: این فقط درمورد خصوصیات و ویژگیهای ظاهری آنها مثل جایی که بزرگ شدهاند یا رنگ موردعلاقهشان نیست. فهمیدن درمورد آدمها، اینکه چه چیز احساسات، عواطف و امیالشان را مشخص میکند قدم بسیار مهمی در ایجاد اعتماد است. شما نمیتوانید واقعاً شروع به اعتماد به کسی کنید مگراینکه واقعاً او را بشناسید. درواقع، تازمانیکه به نقطهای برسید که بتوانید اعمال و رفتار آنها را پیشبینی کنید. پس آدمها را آزمایش کنید و بشناسید. موقعیتهای مختلف را یادداشت کنید و ببینید میتوانید حدس بزنید که در آن موقعیت چه میکردند یا چه نمیکردند. اگر نمیدانستید یعنی هنوز آنها را خوب نمیشناسید و نمیتوانید به آنها اعتماد کنید.
ببینید با دیگران چطور رفتار میکنند: یک فاکتور بسیار مهم در تعیین اینکه کسی شایسته اعتماد است یا خیر، طریقه رفتار و برخورد او با دیگران است. آدمهایی که این فرد را میشناسند چطور با او رفتار میکنند؟ آیا این آدم از آندسته افراد است که حس خوب و گرمی در دیگران ایجاد میکند؟ یا بقیه همیشه با او مشکل دارند؟
همه آدمها اشتباه میکنند: دادن فرصت دوباره به آدمها هیچ اشکالی ندارد. باید بفهمید که واقعاً چرا یک نفر به اعتمادتان خیانت کرده است. موقعیت را درست درک کنید و خودتان را درست جای آن فرد بگذارید. باید بفهمید چه چیزی او را تحریک به دروغ کرده است یا چرا باعث شده به شما خیانت کند. گاهیاوقات آدمها از روی ترس یا بخاطر اذیت نکردن دیگران کارهایی را انجام میدهند. وقتی موقعیت را خوب درک کنید و سعی کنید درمقابل همان درک را نشان دهید، به آن فرد دوباره اعتماد میدهد و باعث میشود بتوانید دوباره در آینده به او اعتماد کنید.
آیا درس میگیرند؟: برای این مورد، درست مثل مورد سوم، باید شناخت بیشتری درمورد آدمها پیدا کنید. آیا کسی است که به توصیه دیگران گوش میدهد؟ آیا آدمی است که از اشتباهات خود درس میگیرد و همان باعث رشد و پیشرفتش میشود؟ اگر فهمیدید که چنین آدمی نیست، آنوقت متوجه میشوید که اگر یکبار به شما خیانت کند، درس نمیگیرد که دفعه بعد این کار را نکند. اما آدمهایی که از اشتباهات خود درس میگیرند، شایسته دادن یک فرصت دوباره هستند.
از اعتماد کردن به آدمهای خودمحور خودداری کنید: این بزرگترین نشانه است که بفهمید کسی شایسته اعتماد شما هست یا نه. اگر فرد موردنظرتان آدم خودمحوری باشد، احتمال 99% وجود دارد که به اعتماد شما خیانت کند. مگراینکه یاد بگیرند و تلاش کنند که خودخواه نباشند (که بسیار نادر است)، آنوقت شاید بتوانید به آنها اعتماد کنید. البته همه ما آدمیم و خیلی وقتها خودخواه میشویم. منظورمان آندسته از افراد که تابحال زحمت فکر کردن به نیازهای دیگران را به خود ندادهاند. اینها آدمهایی خودمحور و خودخواه هستند که هر کاری برای برآوردن نیازهای شخصی خودشان انجام میدهند. این میتواند شامل دروغ گفتن و خیانت به اعتماد دیگران هم شود.