صنعت گردشگری با ویژگیهای خاص خود، صنعتی پویا با آیندهای روشن تلقی میشود. سرمایهگذاری در این صنعت در تمام کشورهای دارای جاذبههای جهانگردی روبه افزایش است. امروزه جذب گردشگران خارجی به رقابتی فزاینده در بین نهادهای درگیر در صنعت گردشگری تبدیل شده است. زیرا این صنعت نهتنها در پیشبرد اقتصاد ملی و درآمدهای ارزی نقش دارد بلکه صنعتی است پاکیزه و عاری از آلودگی و در عین حال ایجادکننده مشاغل جدید. گردشگری برای کشورهای دارای جاذبههای جهانگردی نظیر ایران میتواند به مهمترین منبع کسب درآمد ارزی تبدیل شود. مشروط بر اینکه برنامهریزی صحیح و همهجانبه توأم با آیندهنگری برای آن تنظیم و اجرا شود. سرمایهگذاری جهانی در صنعت گردشگری حاکی از آن است که گردشگری صنعتی از زمره صنایع توزیعکننده درآمد است و هنگامی که جهانگرد وارد کشور میشود، در مقابل خدماتی که به وی ارائه میشود، باید هزینه پرداخت کند و این پرداخت ارزی خواهد بود. لذا این صنعت میتواند جایگزین اقتصاد تکمحصولی یعنی درآمد نفتی گردد.
اینکه امروزه مشاهده میشود که کشورهای صنعتی اروپا و آمریکا تمام نیرو و توان خود را در جهت جذب جهانگرد به کار میگیرند، موید جایگاه این صنعت در اقتصاد است، عایدی حاصل از گردشگری پایدار و در عین حال امکان بهرهبرداری از آن در کوتاهمدت فراهم است. همچنین اشتغالزایی در این صنعت بالا بوده و نیروی انسانی موردنیاز آن محتاج به آموزش بلندمدت نمیباشد. امکانات موجود در ایران نشان میدهد که ایران ظرفیت پذیرایی بیش از دو الی سه میلیون گردشگر خارجی را در سال دارا میباشد و اگر در زمینه جذب گردشگران، برنامهریزی و موانع موجود رفع شود و آن موارد فراقانون برای کسانی که از حاشیه امنیتی برخوردار بوده و معمولا برای ناامن جلوه دادن کشور برای جهانگرد، کلا بهسر عقل آمده و به ماهیت اصیل این صنعت درآمدزا پی ببرند، ما شاهد رسوب گردشگران خارجی (توریست) در کشور بسیار زیاد خواهیم بود و این یعنی دستیابی به درآمد ارزی چشمگیر.
این صنعت که بعد از صنعت نفت، مهمترین گزینه برای درآمد ارزی در کشور خواهد بود. چون کشور ایران در این موارد یک موقعیت بسیار استثنایی و ممتاز از نظر جذب جهانگرد داشته که آن درآمدهای ارزی هنگفتی را به دنبال خواهد داشت و موضوعات مورد علاقه جهانگردان در ایران به فراوانی یافت میشود، که از جمله طبیعت زیبا با خصوصیات اقلیمی و آب و هوایی ویژه، مردمی با فرهنگ و تمدن کهن، آداب و رسوم و سنن باستانی و اسلامی و اماکن بسیار قدیمی با سبک معماری بینظیر، بهویژه در شمال ایران و در منطقه تالشنشین و شهرک تاریخی ماسوله با قدمتی چندین هزار ساله که وجود دارد، در کمتر کشوری میتوان پیدا کرد. از طرفی کشور ایران یکی از پنج کشور مهم جهان در عصر حاضر است که آثار و آداب و سنن باستانی در حدی قابل توجه وجود دارد و تنها کشوری است که با داشتن این همه جاذبههای جهانگردی، بخش صنعت جهانگردی را به راحتی میتوان در آن مقبول ساخت. در حال حاضر مهمترین مانعی که بر سر راه صنعت جهانگردی میباشد، رابطه ایران با جهان خارج است. در کشورهای جهان سازمانهایی به نام (سازمان جهانگردی ملی) NTA وجود دارند که رابطه بین بخشهای دولتی و خصوصی هستند.
این سازمانها وظیفه تسهیل امر جهانگردی و از میان برداشتن موانع موجود از طریق کارشناسان خبره را داشته تا مسیر جهانگرد به سوی ایران تغییر یابد. ورود جهانگرد به ایران سرمایهگذاری را افزایش داده، به خصوص سرمایهگذاران را تشویق به سرمایهگذاری در زمینه احداث اقامتگاه، سالنهای غذاخوری مجهز بینراهی، احداث تلهکابین به خصوص در مناطق جنگلی شمال و بخش تالشنشین که طبیعت بکر و وصفناشدنی دارد و صدها مواردی که با ایجاد آنها اشتغال ایجاد کرده و هم جهانگردان خارجی را به خرج کردن ارزهای خودشان در ایران تشویق میکند. یک جهانگرد اگر احساس کند که واقعا به عنوان گردشگر به آن اهمیت میدهند همهگونه امکانات رفاهی که لازمه جذب جهانگرد میباشد در ایران وجود دارد خواهان ماندن بیشتر در ایران و سیر و سیاحت در مناطق مختلف کشور که هرکدام به تناسب خود یک جاذبهای دارد سفر کرده و با خاطرهای خوش از ایران رفته و فرهنگ برخورد درست ما در آن اثر گذاشته و در کشور خودش جدای از تعریف جاذبههای گردشگری در ایران، به مسائل فرهنگی، که اگر درست با آن برخورد شده باشد پرداخته و از این امر یک گام مهم و مثبتی در جهت خدمت به توسعه اقتصادی کشور برداشته میشود که نهایتا برآیند آن میتواند عامل موثری در تحرک و تسریع فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد.
براساس تجربیات حاصله در این زمینه عدهای از دستاندرکاران بخش صنعت توریسم معتقدند که هر یک نفر جهانگرد که وارد کشور میشود برابر با صدور صدها بشکه نفت برای کشور ایران سودآور میباشد و برای تحقق این امر مهم و حیاتی مشارکت تمامی افراد و مسوولان دستاندرکار بخش توریست و صنعت جهانگردی را میطلبد. در رابطه با گردشگران و مسائل مربوط به آنان مشکلاتی وجود دارد که از جمله تطبیق توریستها با قوانین ایران میباشد. طبیعی است وقتی گردشگر خارجی از قوانین ما مطلع باشد به دنبال آن تحریکاتی نیز وجود نخواهد داشت، لذا با آموزشهای لازم، اشاعه توریسم به هیچوجه خطرآفرین نیست.
مسئله بسیار مهم و پراهمیتی که در مورد بخش جهانگردی باید مورد توجه قرار گیرد، داشتن راهنماهای متعدد و آگاه که از موارد بسیار پراهمیت میباشد زیرا راهنماهای توریستها، مبلغان کشور ما هستند، چون توریست خارجی که از شرایط ایران اطلاع کافی ندارد و کلام و گفتار راهنما را آینه تمامنمای شرایط ایران میپذیرد. توریست خارجی دنبال ارزشها و اعتقادات ماست و میخواهد کنجکاویاش را ارضا کند، لذا روی حرفهای راهنما حساب باز میکند، پس بنابراین راهنماها باید مورخ، ادیب، صادق و متعهد باشند، تا اینکه توریستها را با واقعیات آشنا نمایند. در کل صنعت جهانگردی و توریسم دو هدف عمده میتواند داشته باشد: 1) درآمد اقتصادی 2) اشاعه فرهنگ ملی و اسلامی: از آنجاییکه عدهای فقط به درآمد اقتصادی میاندیشند، در حالیکه خود اشاعه فرهنگ ملی و دینی در بلندمدت درآمدزا نیز هست. برخلاف ادعای کسانیکه توریستها را از نظر فرهنگی برای ما مشکلآفرین میدانند، به هیچوجه نیاز به رهاسازی فرهنگی نداریم، بلکه با شناختی که از توریست پیدا میکنیم آنها بسیار راحت خود را با شرایط ما تطبیق میدهند. واقعیت این است که غربیها از شرایط حاکم بر غرب و انگارههای فرهنگی آنجا خسته شدهاند لذا جذابیت فرهنگی برای توریستها همان نانوایی سنتی ما، گلیمبافی و کارگاههای سنتی ساخت ابزار و آلات کشاورزی با ابزارهای اولیه و با دست و دیدن بازارچههای سنتی به سبک بسیار قدیم معماری. این معنا و مفهوم ندارد که بخواهیم با مدرنسازی آنچه متعلق به فرهنگ ملی و دینی ماست دچار رهاسازی فرهنگی شویم، چون جهانگردان غربی از مظاهر مدرنیسم غرب دلزده شدهاند. لذا در جهانگردی به دنبال چیزهای تازه هستند، به امید اینکه مسوولان این بخش به خصوص سازمان جهانگردی و میراث فرهنگی کشور با حرکتهای مثبت در مورد رونق بخش جهانگردی، شاهد رونق بیشتر این صنعت اشتغالزا و پردرآمد باشیم. به امید روزی که ایران در بخش صنعت توریست در دنیا حرف اول را بزند.
هر موقع بین شهرهای ایران سفری می کنم، این مساله که ما در کشورمان این همه فرصت سوخته در صنعت گردشگری داریم، عذابم می دهد! برف روی کوه های تهران من رو به یاد پولی میندازه که اروپایی ها میتونن هر سال بیارن و در دیزین و توچال و شمشک خرج کنند، جاده شمال و شهرهای شمالی کشور من رو یاد کشورهای عربی همسایه میندازه که چه راحت میشه بهشون ویلا و آپارتمان در اربه کله و کلاردشت و چمخاله فروخت و در رامسر و نمک آبرود سرمایه گذار ازشون ساخت، صحراهای مرکزی و رودها و ساحل چابهار که به قولی بهترین ساحل در سواحل موجود در خلیج فارس و دریای عمان هست و سایر زیبایی های این کشور پهناور هم همینطور...
نکته صدها بار گفته شده گردشگری در ایران این است که آنچه خوبان همه دارند، ایران ما همه را یکجا دارد. بله صد بار گفته اند و شنیده ایم ولی چه شنیدنی؟ شنیدن بی فایده و ثمر. اماراتی ها برای داشتن یک پیست اسکی که فکر کنم چند ده برابر کوچک تر از دیزین است میلیون ها دلار پول خرج می کنند، سنگاپوری ها در جزیره سنتوزا تاریخ 40 ساله کشورشان را به رخ بازدیدکنندگان می کشانند، ترکیه به رودخانه و دریایش بسنده نمی کند و از شاعر بلند آوازه ایرانی، مولانا هم کسب درآمد می کند و ... ولی ما فقط فرصت می سوزانیم.
در سال 2008 کشورهای زیر دارای بیشترین آمار توریست در دنیا بوده اند: 1- فرانسه با 80 میلیون گردشگر خارجی 2- آمریکا با 58 میلیون گردشگر خارجی 3- اسپانیا با 57 میلیون گردشگر خارجی 4- چین با 53 میلیون گردشگر خارجی 5- ایتالیا با 43میلیون گردشگر خارجی 6- انگلستان با 30 میلیون گردشگر خارجی 7- اوکراین با 25 میلیون گردشگر خارجی 8- ترکیه با 25 میلیون گردشگر خارجی 9- آلمان با 25 میلیون گردشگر خارجی 10- مکزیک با 22 میلیون گردشگر خارجی
در این میان برای مثال ربعی از گردشگران فرانسوی فقط برای دیدن شهر پاریس، نیمی از گردشگران مکزیکی برای دیدن ساحل کانکون و نیمی از گردشگران اسپانیا برای سواحل جنوب اسپانیا به این کشورها سفر کرده بوده اند.
درآمد کشور ایتالیا در سال 2008 از گردشگری دقیقا برابر بودجه سال 1388 ایران بوده است و آلمانی ها در این سال دو برابر بودجه 88 ایران هزینه توریسم کرده اند. متاسفانه هیچ منبعی به دردبخوری برای آمار سفرهای گردشگران خارجی به ایران پیدا نکردم، ولی فکر می کنم اگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید عددی بالاتر از نیم میلیون مسافر خارجی در سال داشته باشیم که احتمالا بخش بزرگی از آن به زائران افغانی و پاکستانی تعلق می گیرد (که عزیزند، ولی پول زیادی با خود نمی آورند)
منابعی که به عقیده من در توریسم کشور ایران اصلا به آنها توجه نشده است شامل منابع درآمدزایی زیر است:
توریسم ورزشی: ایران دارای کوهستان ها، مسیرهای مناسب دوچرخه سواری، کایت سواری، اتوموبیل رانی، اسکی، ورزشهای آبی و ... است.
توریسم پزشکی: ایران دارای پزشکان حازق برای عمل های پزشکی اعم از زیبایی و درمانی است. همینطور بیمارستان های مجهز و مدرن که پول زیادی را می توانند وارد کشور نمایند.
طبیعت گردها: باز هم تکراریه. ما در ایران همزمان با برف بر روی کوه ها، دریا و ساحل با دمای 35 درجه و صحرا و جنگل و غیره داریم. آبشارهای لرستان و غار های زیبای همدان و طبیعت دریایی در قشم برای غواصان و ....
تاریخی گردها: برای علاقه مندان به تاریخ و ابنیه تاریخی هم یه چیزایی در ایران پیدا میشه!! ولی واقعا در بخش موزه ها (تماشاگه) کمبود داریم.
توریسم تجاری: اگر پتانسیل های واقعی تجاری ایران فعال و آزاد بشوند، تصوری نخواهید داشت چه میزان درآمد کشور از طریق هتل داری، حمل و نقل، بانکداری و سایر کسب و کار های مربوط به توریسم نصیبمان خواهد شد. همین الان در زمان برخی نمایشگاه ها مانند نمایشگاه نفت و گاز تهران، یک اتاق در هتل های 4 و 5 ستاره پیدا نمی کنید.
آیا از دید ملی، درآمد گردشگری بهتر از درآمد سایر صنایع است؟ شاید به نظر عبارت بهتر بچه گانه بیاید. ولی من واقعا معتقدم گردش مالی که توریسم ایجاد می کنه، برای مردم نتیجه بهتری داره تا سایر اشتغال ها. چون: یک- درآمد های توریسم خیلی مستقیم به دست مردم می رسه. درواقع بخش بزرگی از درآمد های گردشگری مستقیما بین توریست و صاحب کسب و کار مبادله میشه. مانند فروشگاه ها، رستوران ها، حمل و نقل شهری و غیره. دو- وقتی یک نفر از یک خانواده در مشاغل مربوط به گردشگری شاغل باشه، معمولا در آن خانواده فرد بیکاری پیدا نمی کنید. یعنی مشغول به کار شدن در این رشته بسیار ساده تر از استخدام در یک کارخانه یا اداره هست. سه- نه قراردادی، نه استعلامی، نه مناقصه و پیش نیازی! کسی که برای گردش به شهر شما سفر کرده، به راحتی پولی که آورده را خرج می کند. چهار- توریسم مقاوم ترین کسب و کار نسبت به رکود و بحران های مالی جهان است. به قول خارجی ها recession proof هست!
چرا گردشگری داخلی آنقدر مهم نیست که توریسم بین المللی اهمیت دارد؟ در بین مباحثی که در زمینه گردشگری در ایران مطرح می شود، همیشه تاکید بر رشد و آمار گردشگران ایرانی که داخل ایران سفر می کنند بوده است. قطعا گردشگری داخلی هم بسیار مهم است ولی نه به اندازه گردشگری خارجی. توریست ایرانی در ایران پول جابجا می کند و این به اشتغال و توزیع ثروت کمک می کند، ولی پول تولید نمی کند. مثل اینکه بگوییم شما در صنعت توریسم صادرات انجام می دهید. صادرات صنایع دستی، فرهنگ، خدمات و غیره. به هر حال در ازای تمام این ها پول وارد می کنید و این کمک به تولید ثروت می کند (نه فقط توزیع آن)
بحث اشتغال هم بسیار در توریسم جذاب و مهم است. در این زمینه یک کتاب الکترونیکی هست به نام ارتباط صنایع گردشگری و اشتغال زایی. اگر نگاهی به شهر ها و کشور های توریستی بیاندازید می بینید که نرخ بیکاری در این کشورها کمتر از سایرین است.
به نظر من در ایران سرمایه گذاری بر روی توریسم 5 درصد پتانسیل واقعیش بوده، ولی در زمینه IT و توریسم همین میزان هم انجام نشده. دلیلش هم واضحه. تا زمانی که توریست خارجی به ایران نیاید، نه نیازی به سیستم رزرو آنلاین بلیت احساس می شود نه سایت های مانند ایرپدیا مزیت رقابتی پیدا می کنند. سایت هایی مانند expedia.com، lonelyplanet.com، booking.com و دیگرانی از این دست سالانه گردش مالی فراوانی ایجاد می کنند که برای کسب و کارهای ایرانی خواب و رویاست!
زمانی احساس می شد اصلا عده ای از مدیران کشور ما دوست ندارند توریست خارجی به ایران بیاید. ولی امروز این یک نیاز هم برای کشور و هم اقتصاد ماست. پول نفت تموم شدنیه، سر سفره ها هم نمیاد (چون بوی بدی داره، و گرنه آقای احمدی نژاد که می خواست بیاردش) ولی پول صنعت توریسم هم به راحتی سر سفره ها میاد، هم تموم شدنی نیست و هم بو نداره!
مردم کشور ما مستحق زندگی بهتری هستند که ان شالله و با درایت مدیران ارشد کشور به اون برسند.
اقتصاددانان معمولاً منابع را به منابع آزاد (یعنی به قدری فراوانند که برای تخصیص آنها به هیچ ساز و کاری نیازی نیست) منابع کمیاب (یعنی منابعی که عرصه آنها در قیاس با تقاضای بالقوه، محدود است )تقسیم می کنند.منابع کمیاب را به نوبع خود می توان به صورت زیر طبقه بندی نمود :
منابع طبیعی ـزمین ،معدن،آب و منابع زیست شناختی
منابع کار ـ کار انسان، و“ کارآفرینی”
منابع سرمایه ای ـ افزایش سایر منابع به دست انسان
مطالعات اقتصادی اکثراً به بررسی تصمیمات مربوط به تولید و تخصیص این منابع کمیاب می پردازند.
هر جامعه ای،تصمیمگیری درباره تخصیص منابع را در چند سطح انجام می دهد .یک کشور می تواند یک نظام سیاسی را اتخاذ کند که دارای روش شناسی تخصیص منابع باشد؛مانند قیمتگذاری از طریق بازار در اقتصاد سرمایه داری یا برنامه رزی متمرکز در اقتصاد کمونیستی .در نظام اول ،تصمیمات ملی یا منطقه ای ،عامل تخصیص منابع بین فعالیتها و کاربردهای اقتصادی مولد و نامولد است.برای مثال ،دولت ،صاحبان صنایع وگروههای فشار درباره قطعه زمینی مذاکره می کنند، که یا برای فعالیتهای مدنی،کشاورزی و جهانگردی قابل استفاده است یا بصورت طبیعی حفظ شود (از نظر اقتصادی،نامولد باقی بماند).در سطح صنعت،بنگاهها بر سر منابعی رقابت می کنند که کم و بیش مختص آن صنعت است.برای مثال،هتلداران و صاحبان رستورانها شاید با استفاده از پیشنهاد اغواکننده پرداخت حقوق بیشتر برای استخدام آشپزهای خوب ـ�منابع کار ماهربرای تهیه غذا�ـ رقابت می کنند.حتی درون یک فعالیت مولد،رقابتی در تقاضای منابع کمیاب وجود دارد و چگونگی تخصیص این منابع باید روشن شود.برای مثال،آیا اداره ملی جهانگردی باید تمام بودجه تبلیغاتی خود را به خرید ویدئوی تبلیغاتی اختصاص دهد یا به تهیه بروشور و پوستر ؟
راههای تعیین نتیجه این تصمیمات،موضوع اساسی مطالعات اقتصادی چه در سطح کلی و چه در ارتباط با فعالیتهای معیین را تشکیل می دهند. بنابر این یکی از حوزه های اصلی اقتصاد جهانگردی باید به پرسشهای زیر بپردازد:
*در مناطق جهانگرد فرست و جهانگرد پذیر چه ساز وکارهایی برای تخصیص منابع به
کار می رود؟
*در رقابت برای مناطق کمیاب ،چگونه جهانگردی با فعالیتها و صنایع دیگر مقایسه می شود؟
*چه نوع رقابتی بین عرضه کنندگان سفر و جهانگردی بر سر منابع و بارازهای تقاضا در می گیرذ؟
*آیا کاربرد بعضی منابع در جهانگردی، “هزینه های فرصت” چشمگیری دارد؟
اینها همه پرسشهای اثباتی هستند نه هنجاری؛به عبارت دیگر، آنها به نظر ما باید رخ دهد.این کتاب به ناگریزگاهی به ابراز داوری های ارزشی خواهد پرداخت ،زیرا جهانگردی تاثیر بسیاری از جوامع و اقتصاد آنها گذاشته است.
منابع سفر و جهانگردی:
با توجه به تعاریف قلی بیان دو نکته ضروری می رسد؛
چون تولید کنندگان و مصرف کننده نسبت به آنچه �محصول� جهانگردی را تشکیل می دهد ،غالباً تصورات متفاوتی دارند ،درباره اینکه چه منابعی در جهانگردی به کار می رود،شاید اختلاف نظر وجود داشته باشد .
بعضی از منابعی که صنعت جهانگردی متقاضی آن است ،کالای عمومی یا حتی منابع رایگان هستند.
در حالیکه می توان گفت که در جهان امروز اگر منابع رایگانی هم باقی مانده باشد ،تعداد آن انگشت شمار است -یعنی هر نوع فعالیت بشر در این جهان عملاً تقاضایی را پدید می آورد که بلاخره کسی باشد هزبنه اش را بپردازد ـ اما بی شک بسیاری از کالاهای مورد تقاضا در جهانگردی کالای عمومی هستند.این کالاهای می تواند تسهیلات موجودی باشد ،که مورد بهره برداری کامل قرار نگرفته اند و فرد بدون کاهش استفاده دیگران از این تسهیلات از آن استفاده می کند.به عبارت دیگر این وضعیت نشاندهنده آن است که میزان ،هزینه-فرصت به صفر رسیده است
اگر خانواده ای با اتومبیل خود در فصل غیر تعطیل به تعطیلات برود ،می تواند از شبکه راهها ،پارکهای عمومی یا ملی و سواحل استفاده کند و با تماشا کردن یا عکس برداری از مناظر آنها بهره برد،بی آنکه مانع استفاده دیگران شده باشد.البته اگر همین خانواده در فصل تعطیلی به سفر می رفت بر اثر ازدحام وسیله نقلیه و تراکم جمعیت در مقصد و ضایع شدن منظر ،هزینه فرصت چشمگیری پدید می آمد. عرضه کنندگان سفر و جهانگردی نیز ترکیبهای مختلفی از همان منابع کمیابی را به کار می برند که تولید کنندگان دیگر مورد استفاده قرار می دهند.
تلاش های گوناگونی برای تعیین و طبقه بندی منابعی که از نظر آماری سهم چشمگیری ذر سفر و جهانگردی دارند انجام شده است.
ترکیب منابع :
چون تولید محصولات جهانگردی نیاز به کاربرد منابع یا عوامل تولید دارد ،چگونگی رابطه منابع تولید و محصول باید مورد بررسی قرار گیرد .اقتصاددانان این رابطه را تابع تولید نامیده اندد.
بابررسی تابع تولید علاوه بر تعیین کل منابع لازم برای تولید یک محصول ،می توان بع سایر روش های ترکیب این منابع پی برد.طبق نظریه کلاسیک ،با تکنولوژی معین و به فرض ثابت بودن سایر شرایط ،میزان کاربرد هر عامل تولید بستگی به بازده نهایی و قیمت آ ن دارد .
طبقه بندی انواع جهانگرد بر اساس سبک زندگی :
هرچند برای شناخت زمینه رفتاری انواع جهانگردان،بررسی سبک زندگی و خصوصیتهای شخصیتی اهمیت دارد ،اما برای تحلیل اقتصادی،اغلب طبقه بندی جهانگردان بر اساس اثر رفتارشان کفایت می کند.این امر را در مورد اثری که جهانگردان بر کشور مقصد میگذارند،می توان تفکیک تعاملی نامید. با این نوع طبقه بندی،جهانگردان بر حسب عوامل جمعیتی یا روان شناختی قابل طبقه بندی هستند.
) 1972,Cohen E) جدول انواع جهانگرد بر حسب چگونگی تعامل با کشور مقصد:
اثر بر مقصد و صنعت سفر
نوع جهانگرد
کم شمار ؛تقریباً بدون مصرف�محصولات جهانگردی�،
کاوشگر
نسبتاً کم شمار،دارای تقاضای بی کشش در برابر قیمت محصولات مسافرتی و جهانگردی بسیار مرغوب،عامل آغاز احتمالی سرمایه گذاریها در کشور مقصد
نخبگان
متقاضی دائمی سفر،اما با اقامت در خانه میزبان یا اقامتگاه شخصی،بنا براین با مصرف کم محصولات جهانگردی کشور مقصد،اما عامل افزایش مخارج محلی در کشور مقصد
میهمان یا دارای خانه دوم
پر شمار؛سفر گسترده؛تقاضای با کشش قیمتی ،تقاضای زیاد برای محصولات جهانگردی تولید شده در کشور مقصد یا متعلق به آن
جهانگرد فردی
بسیار پر شمار و بین مناطق جهانگرد فرست و مقصد های معین؛وابستگی کامل بخش هایی از صنعت سفر به آنان (مانند هواپیماهای دربستی)،اثر اقتصادی و هزینه های زیاد در مقصد،عامل احتمالی سرمایه گذاری سنگین بنگاههای کشور جهانگرد فرست در کشور مقصد
جهانگردی انبوه