با استناد به آمارهای موٍثق من جمله تحقیقات سازمان جهانی جهانگردی WTO این مقوله با شدت فزاینده ای نمو داشته و قویا می توان آن را بزرگترین صنعت جهان پس از نفت و خودروسازی دانست و با توجه به رشد چشمگیرآن، قابلیت اخذ رتبه نخست در سالهای آتی را نیزدارا می باشد.با توجه به موقعیت استراتژیک ایران که به لحاظ پهنه جغرافیا و اقلیم چهارفصل و باتبع آن موجودیت گیاهان و زیست اقلام متنوع حیوانات که موجبات بالقوه جذب گردشگران خارجی را داراست و از دیدگاه دیگر آثار باستانی که موید پیشینه غنی تاریخ و فرهنگ این کهن بوم و بر است و به لحاظ توسعه پایدار ایران قوه درک هر ایرانی متعهد و معقول را به سوی تصحیح نگرشی وا می دارد که محوریت آن عدم اکتفا به منابع رو به کاهش نفت و گاز و پالایش و صادرات مشتق شده از آن است.با توجه به اقلیم خاص ایران می توان کشورمان را سرزمین تضادها دانست؛ در حالی که ارتفاع بخش بزرگی از خاک کشور بیش از 1200 متر بالاتر از سطح دریاست در مقابل آن کرانه های دریای خزر 26 متر پاین تر از سطح دریای آزاد است.اختلافات اقلیمی ایران نیز قابل تامل است ، به طوری که میانگین دمای هوا در دی ماه در سواحل خلیج فارس 20 درجه سانتی گراد است در حالی که هم زمان در شمال غرب کشور سرمای 30 درجه زیر صفر حکم فرماست!
توسعه پایدار و کاهش اتکا به ذخایر نفت و گاز
با توجه به عرق ملی و ملیت نگارنده ، یکی از روش های تثبیت منابع کسب درآمد غیرنفتی بهره جویی از چشم انداز های طبیعی و جاذبه های تاریخی و یادآوری سنن و فرهنگ ایران باستان است که باعث جلب و جذب توریسم و اکوتوریسم شده و همان طور که پیش تر به آن اشاره شده حصول این گونه تبادلات (فرهنگی و اجتماعی و مالی و ...)به ثبات صلح جهانی میان کشورهای بالاخص کشورهای در حال توسعه و غنی از نظر منابع نفت و گاز می انجامد.
تاریخ توریسم در ایران
قبل از ورود اسلام به این دیار ، مسافر و جهانگرد از امتیازات و حقوق خاصی برخوردار بوده اند و با در نظرر گرفتن انگیزه و هدف سفر، حدود آن تعیین و احقاق حق شان نیز میسر می شد.
میزان سهم خاورمیانه و ایران از صنعت گردشگری سازمان جهانی جهانگردی (WTO)
سازمان جهانی جهانگردی در گزارش سال 2005 اعلام کرد که رشد قابل توجه توریست به منطقه خاورمیانه باعث تبدیل شدن این منطقه به عنوان چهارمین نقطه جهانگردی جهان شده است و بنا بر گزارش این سازمان مبنی بر روند رو به رشد تعداد سفرهای توریستی به خاورمیانه می توان دریافت که با تبیین و تعیین جاذبه های ایران و تحقیق و تخمین میزان تقاضای سفر های خارجی به ایران و سپس هموارسازی ناهمواری ها و ناملایمتی های اجتماعی ، سیاسی و بستر سازی محیطی نئولیبرال که دولت را موظف به گشایش راه برای تحقق آزادی هایی که به اشتغال زایی منتهی می شود که از نکات بارز این این قاعده محترم شمردن مالکیت خصوصی قدرتمند و تجارت ازاد در بازارهای آزاد است- به منظور جذب و هدایت و توسعه پایدار توریسم و اکوتوریسم موجب افزایش سهم ایران از این صنعت و در نهایت بهره مندی از منافع فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.
سهم ناچیز ایران از توریست
سهم ایران در حال حاضر حدود یک دهم درصد از توریست خارجی است و با توجه به افق 20 ساله می بایست رقم 25 میلیارد دلار را از این صنعت کسب درآمد کند ؛ شایان ذکر است در سال 2006 حدود 880 میلیون گردشگر از کشورهای مختلف جهان دیدن کرده اند که نشان از رشد 5.5 درصدی نسبت به سال 2005 میلادی دارد.این میزان درآمدزایی حاصل از گردشگری با 10 % تولید ناخالص جهان و 11.4 % اشتغال و 11 % درآمد کل دنیا برابری می کند .
یقینا مایه مباهات نخواهد بود که سهم ایران به عنوان کشوری ازآسیا تنها چهار صدم درصد باشد !
از بسترهای مذکور می توان به تغییر نظریه های شهرسازی که غالبا به صورت کپی برداری از نظریه های مطرحه در کشورهای بلوک غرب است ،یاد کنیم که مسبب آن تحصیل مدرسان و نظریه پردازان و برنامه ریزان مطرح ایران در مکتب افرادی مانند جان فریدمن و فرنسواپرو می باشد.نظریه مرکز- پیرامون توسط جان فریدمن ارئه شده و متاسفانه غافل از شناخت و درک و لمس اجزاء و عناصر تشکیل دهنده فرهنگ و ... که متاثر از اجتماع و اقلیم ایران است و فارغ از کاستی هایی که بر این طرح وارد بود در چندین نقطه حساس ایران این طرح پیاده شده و با نقایص موجود که با توجه به شرایط ایران پدیدار شدند موجبات عدم تحقق برنامه های کوتاه و بلند مدت را فراهم آورده؛ بنا بر این طرح ، شهر اصل و پیرامون فرع تلقی می شد و همواره برقراری رابطه بین شهر و پیرامون را بدیهی و نتیجه تعامل و تفاهم حتمی بین نیروی شهر و پیرامون را منتهی به وحدت و یکپارچگی و ملی میدانست ؛ ولیکن روابط دوسویه میان علت ومعلول و چیستی و هستی در ارتباط با شهر و پیرامون به صورت آشکارا لحاظ نشده و با استناد به این که اکثر جاذبه های توریستی و گردشگری که منبع اصلی آن طبیعت چهار فصل و نواحی تاریخی می باشد این گونه نظریه ها و فاجعه آمیز تر ازآن اینگونه طرز تفکر و نگرش و کپی بردار ی بدون مطالعه و عدم سعی و تلاش در تربیت تئورسین های قابل و عدم تغییر نگرش باعث ضربه خوردن به صنعت گردشگری که نتیجه این ضربه رکود اقتصادی ، انباشت سرمایه ، افزایش نرخ تورم ، تحریم ها و تهدید ها و بسیاری موارد دیگر است که برای عدم تحقق این چنین شرایطی بی شک می بایست در مورد مالکیت اشتراکی بر زمین و ابزار تولید و سوسیالیسم و نهایتا هدایت اقتصادی ، تجدید نظر شود.
پس از گذشت سالیان دراز و به سبب رشد چمگیر شهر و شهرنشینی – و با توجه به مطالب و معایب مذکور مرتبط با طرح های اجرا شده مانند طرح مرکز- پیرامون ، این گونه کپی برداری از نظریات برنامه ریزان آمریکایی و اروپایی و القاء آن در کشوری متفاوت مانند ایران و عدم امکان سنجی پیاده سازی تئوری ها ومدل های مزبور ؛ مسبب و بستر ساز بروز اختلافات رفتاری و تبعیضات اجتماعی ، ایجاد گسل های طبقاتی و در پی آن وارد شدن ضربه بر پیکره ی صنعت گردشگری و عدم نیل به اهداف توسعه پایدار وعدم ترویج و ترغیب نگرش ضد کاپیتالیسمی می باشد- لذا می بایست با در نظر گرفتن شرایط موجود ، نیاز به برنامه ریزی ، تببین اهداف و تسهیل مواضع جهت تثبیت منبع کسب درآمد ازصنعت گردشگری و به دنبال آن تقویت موقعیت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی مملکت ؛ احساس ومرتفع گردد.بنابراین چون برنامه ریزی به مفهوم هدایت عقلانی سیستم هاست نتیجتا می بایست بهترین راهکار و عملیات اجرایی به منظور نظم فضایی انتخاب شود و با توجه به این که برنامه ریزی یک جریان تلقی شده و امری آگاهانه و مبتنی بر اندیشه و تفکر است و بر اساس سلسله ای از اقدامات باید در آینده دنبال و پیش بینی شود لذا شخص برنامه ریز نیز می بایست توانایی برقراری ارتباط بین گذشته ، حال و آینده را داشته باشد ولی متاسفانه در ایران از دیر باز تاکنون از این اصول منطقی پیروی نشده مضاف بر این ، هیچ تلاشی در ارائه راهکاری عملی و مدلی مختص کشور ایران از سوی صاحب نظران نشده است!
ضرورت استفاده از فن آوری اطلاعات در گردشگری
صنعت گردشگری در زمینه فن آوری اطلاعات در ایران بسیار بی برنامه و بی منطق عمل نموده و نتوانسته چرخ خود را در این مدار با سرعت لازم به گردش درآورد واز منافع این تکنولوژی جهانی جهت بستر سازی آینده و توسعه و اصلاح خود چنان که شایسته است بهره جوید. تلفیق دو پدیده گردشگری و فن آوری اطلاعات که امروزه از فعالیت های مهم جهان درایجاد درآمد به شمار می آید، به لحاظ خلق فرصت های شغلی در ایران رونق چندانی نداشته که این خود ضعف عمده بشمار می آید.
ضرورت تغییر نگرش شهرسازان و برنامه ریزان
با علم بر این که گردشگری در هزاره سوم ارزنده ترین صنعت پول ساز در جهان می باشد، به ناچار دولتمردان و نظریه پردازان شهرسازی و سیاسی بایستی با همبستگی وجزم عزم ملی در این راه کوشش بسزایی کنند تا باعث جذب توریست و معرفی فرهنگ اصیل – خواست ملت و اقلیم و جاذبه های کشور در سطح جهانی و ارتقای رشد ناخالص ملی شوند.درآمدی که ناشی از تلفیق علمی و پراتیک فن آوری اطلاعات و گردشگری عاید کشور می شود به هیچ وجه قابل قیاس با درآمد ناشی از فروش ذخایر نفت وگازنخواهد بود!اختلاف درآمد مبتنی بر عرضه ذخایرو سرمایه نفت و گاز که در ازای دریافت ارز بین المللی حاصل می گردد با درآمد گردشگری در این است که هیچ چیز با ارزشی را از دست نداده ایم و سرمایه هنگفتی را عاید کشور می کنیم.
گردشگری و لزوم توسعه فضای شهری CDS
توسعه فضای شهری فرآیندی است به منظور تهیه چشم انداز بلند مدت از آینده که برنامه ای را با تکیه بر فعالیت بهره وران و کاربران به منظور بهبود سطح کیفی زندگی تهیه و تنظیم می کند، گردشگری باعث افزایش تبادلات و تعاملات فرهنگ و اجتماع و سرمایه گذاران بخش خصوصی شده که نتیجه این موارد افزایش رویکردهاوهنجارها و کاهش بزه اجتماعی و به عبارت دیگر هدایت شهر به بهترین نقطه ایده آل است.پیدایش شهرهای مدرن و گسترش شهرنشینی منجر به دگرگونی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشورها شده است و با موتوریزه شدن نقل و انتقالات و بهبود ساختار زیربنایی و گسترش مفاهیم شهر نشینی شاهد رشد چشم گیر و فروغ فزاینده رجوع ناگزیر به صادرات غیر نفتی و بهبود چرخش چرخ صنعت توریسم و اصلاح نگرش به این صنعت جهانی می باشیم.
چه باید کرد؟
می بایست اولا برخی از مولدان ومدرسان فکری و تربیتی برنامه و نظریه پردازان جدید را در آموزشگاه ها و دانشگاه ها مورد بازبینی و بازآموزی قرار داد و دوما تئوریسین و برنامه ریز تربیت شده می بایست بومی بوده تا توانایی درک و لمس وقایع گذشته و حال و پیش بینی نسبی تغییرات و نیاز آینده وقدرت برقراری ارتباط بین موارد مذکور را داشته باشد و سوم این که آزاد در تصمیم گیری بوده و جدا ازقیود هر گرایشی، ساعی در حداکثر بهره وری از قابلیت های موجود با در نظر گرفتن نیاز اجتماع و مختار در بیان عقاید و اصول شهرسازی و شهرنشینی باشد؛ چهارم این که مطالعه مستمر و به روز رسانیدن اطلاعات و معلومات شخص برنامه ریزو ریشه کنی فرهنگ منسوخ کپی پیست و تقلیدگرانه مورد نیاز مبرم باشد.
فارغ از جریان های اجتماعی و سیاسی که در بعضی موارد به جهت حفظ ارزش های خود ، خواسته یا نا خواسته در روند رشد و نمو ساقه نو پای صنعت توریسم و اکو توریسم خلل وارد می کنند باید برای تنظیم روابط فضا و انسان ،فعالیت و برنامه ریزی علمی صورت پذیرد که به لحاظ پراتیک و با در نظر گرفتن جریان های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اثرگذار وجه عقلانی داشته باشد.
با در نظر گرفتن پارادایم اکو توریسم، تغییر نگرش لازم و مرتبط با عدم استمرار استمداد از منابع رو به کاهش نفت و گاز و تصحیح پارادایم مزبور و به سبب آن تسهیل و تصویب و تثبیت صلح و آرامش منطقه ای و جهانی و توسعه پایدار مبتنی بر صنعت جهانی گردشگری است، ضروری می باشد.از موارد مذکور می توان نتیجه گرفت تنها راه حل هموار ساختن موانع موجود در این بحث استفاده از نظریه نظریه پردازانی ست که در متن جوامع مورد نظر قرار داشته و با روحیات و مناطق بد و خوب عادات مردم و اقلیم و توانایی های بالفعل منطقه آشنایی کامل داشته و از منظر علمی نیز فاکتورهای لازم را در دارا می باشند .
با پذیرش این که، نظریه همان قلب علم است و همه علوم نیز با استفاده از نظریه و تئوریها توسعه پیدا می کنند – نظریه کمک به تبیین و پیش بینی پدیده های پیرامون می کند و در مراحل تکوین با روش های ملحوظ شده ، زمینه های مطالعاتی را فراهم می آورد .به این دلیل که در سال های اخیر اکثر نظریات ازجمله نظریه های مکتب شهرسازی که ارتباط تنگاتنگ با صنعت گردشگری جهانی دارد،از جانب تئوریسین های جوامع غربی با در نظر گرفتن موقعیت های اجتماعی و اقتصادی و اقلیمی همین جوامع مطرح شده و متاسفانه با بیشتر کشورهای جهان سوم همخوانی ندارد لاجرم نیاز به تئوریسین های نظریه پرداز بومی و خلاق شدیدا احساس می شود .
شهر نشینی در ایران به دو دوره تاریخی دوره باستان ودوره اسلامی تقسیم می شود که به لحاظ شکل گیری شهرها در کشور ایران، پیدایش شهرها و رشد آرام شهر نشینی در زمان مادها و هخامنشی ها صورت گرفته که خود گواه اصالت فرهنگ شهر نشینی است . در این دوره تجربه بزرگ تاریخی در مورد شهرهایی که خودفرمان و خودگردان بودند اتفاق افتاده ولی دراین دوره به لحاظ کم جمعیت بودن و به سبب آن کم اهمیت بودن مسائل اقتصادی و زیر سلطه بودن شهرها توسط حکومت مرکزی – شهرها رونق چندانی نداشته اند و شهر جدیدی نیز شکل نگرفته است ولی در دوره اسلامی به لحاظ سیاست گذاری های موجود شهرهای جدیدی به سبک جدید بنا شدند و ازدیاد جمعیت و مطرح شدن مسائل مختلف سیاسی فرهنگی خود عاملی اساسی برای احداث این دسته از شهرها شد .با رشد این شهرها و تبدیل شدن شهر به شهر بزرگ ،هم جاذبه ایجاد می شود و هم دافعه و به دنبال آن تخصص و فعالیت ها وعوامل بازدارنده و از تقلید طرح هایی مانند نظریه قطب رشد که توسط فرانسوا پرو ارئه شده که به ناچار در سال 1327 درایران به اجرا در آمده و به لحاظ اختلافات اساسی میان کشور فرانسه و ایران نتوانسته به سوی هدف نهایی خود گام بردارد واطراف قطب رشد را به توسعه منطقی برساند ، در این راهبرد اولویت با شهر هاست تا با توسعه اجتماعی و اقتصادی شان موجب توسعه اجتماعی و اقتصادی روستاها شوند ؛ اما آنچه در کشورما اتفاق افتاد این بود که با اجرای کورکورانه این سیاست، شهرها نتوانستند خدمات لازم را به دیگران و ساکنین روستاها ارائه دهند و باعث حرکت نقاط روستایی شدند.
در ایرانی که فعالیت های صنعتی وارداتی بوده و عموم درآمد ها با اتکا به ذخایر رو به کاهش نفت و گاز و پالایش و عرضه آنهاست و حتی نیروی متخصص جهت بهروری از منابع مذکور نیز از کشورهای بی گانه تامین می شود ، اجرای راهبرد قطب رشد و حتی نظریه مرکز – پیرامون که توسط جان فریدمن ارائه شده به طرز قابل ملاحظه ای سبب ایجاد فقرازپایین ترین رده تا بالاترین مرتبه های اجتماعی و همچنین باعث بروز گسل های طبقاتی بین روستائیان و شهرنشینان شده و مهاجرت بی رویه روستائیان (پیرامون) به شهر (مرکز) به فاصله طبقاتی این دو قشر دامن زده و باعث بالا رفتن نرخ افسارگسیخته تورم و عدم استفاده ازجذابیت های گردشگری طبیعی و دیدنیها و آثار باستانی که عموما در پیرامون قرار دارند، می شود و نتیجه اجرا شدن این نظریه در کشور ما با اصل قطب رشد که " مبتنی بر حداکثر بهره برداری در یک فضای محدود و استفاده بیشتر از ظرفیتهای محیط مورد بهره برداری و توسعه پایدار که به تعادل انسان و محیط با توجه به ابعاد اقتصادی – اجتماعی است" نیز مغایرت دارد.
با توجه به مسائل فضایی ، فرهنگ و نوع سکونت و حکومت ، برخلاف کشورهایی مانند فرانسه تعداد زیادی از جمعیت کشور ایران در روستاها زندگی می کنند که ممر درآمد آنها عمدتا بر پایه اشتغال در فعالیت ها و داد و ستد در بخش کشاورزی استوار است با علم به این که منابع پایه در بخش منابع طبیعی به روستاها تعلق دارد جای تاسف است که افراد ساکن در پیرامون در ردیف فقیرترین و آسیب پذیرترین اقشار جامعه قرار گرفته اند.جامعه روستایی ایران با نگاه اصالت در تاریخ و فرهنگ از منظر سکونت گزینی تا به حال در مقایسه با شهر در بحث توسعه کشور به نوعی در حاشیه قرار داشته و با استناد به آمارها میزان درآمد سالیانه یک فرد روستایی حدود یک چهارم درآمد فردی ساکن درشهر است ( با همان استعداد و اسحقاق).
باید به این اصل توجه وافر شود که مبحث توسعه ، مبتنی بر جستارهایی ست تا گسل های طبقاتی و درآمدی موجود بین شهر و روستا را کاهش و رویه ناترازمند موجود را که مدت مدیدی ست جوامع روستایی اکثر کشورهای در حال توسعه را به خود اختصاص داده متعادل و اصلاح کند و از طریق اکوتوریسم و توریسم به اقتصاد این قشرودرنتیجه کل سرزمین بهبود بخشد و از مهاجرت جوانان روستایی به شهر ها و شهرهای بزرگ که به دنبال آن رشد بی رویه جمعیت شهرنشین و عدم توازن جمعیت میان شهر ورستا نتیجه می شود ، جلوگیری کند.توریسم علاوه برمعرفی فرهنگ و تمدن بشریت برروابط اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی کشورها تحکیم بخشیده و عداوت و کینه را کاهش و در نهایت به صلح جهانی می اندیشدلذا می بایست، فرهنگ جامعه را تغییروسرنوشت جهان را به سوی صلح و دوستی پایدار سوق داد.
ارزش استراتژیکی گردشگری برای ساختار ژئو استراتژیک ایران مثال زدنی با هیچ صنعتی نیست!